وبلاگ شخصی من
وبلاگ وحید جنتی

صوفی‌گری و شرک دراویش

Posted: 26 Sep 2013 01:06 AM PDT

کسی چه می‌داند؟ آیا آنها خود را به خواب زده و نمی‌خواهند انحراف و فاصله عمیق‌شان با اسلام واقعی را درک کنند؟ آیا تمام آنچه آنها دارند در معاشقه‌ای نفسانی و آمیزش حرام اندیشه‌هایی خاموش است؟ معجونی که آنها دین می‌نامند و سر تعظیم در برابرش فرود می‌آورند براساس بیعت و سرسپردن به انسانی معصیت کار به نام قطب است؛ همان سرسپردگی که به نوعی دیگر تجسم بندگی و ربانیت است اما نه از نوع الهی و واقعی بلکه تجسمی از آرزوهای شیطانی رانده‌شدگان از درگاه حق؛ با هزاران بدعت و جعلیات و دروغ و معصیت‌هایی که حتی قلم هم شرم نگارشش را دارد.

برای گفتگو و فهم بیشتر از درونیات این طایفه رانده شده و گرفتار در نفسانیات، حجت‌الاسلام عبدالرحیم بیرانوند، مدرس و کارشناس ارشد فرق و ادیان پرسش‌های ما را میهمان پاسخ های خود نموده است.

4E4E

دیده‌بان: فرقه نعمت اللهی گناباد بطور دقیق از چه زمانی ایجاد شد؟
بعد از فوت «محمدکاظم تنباکوفروش» معروف به «سعادت علیشاه»، «ملاسلطان ‌محمد بیچاره نودهی» در سال ۱۲۹۳ قمری خود را جانشین وی اعلام کرد و اعلام قطبیت کرد. البته در این مورد نظرات دیگری نیز وجود دارد و آن هم اینکه بر طبق برخی نقل قول‌ها، وی تا سال ۱۳۱۲ و بنا به قولی تا ۱۳۱۷ قمری که سعادتنامه را تألیف کرد، اعلام جانشینی خود را به تعویق انداخت که در این صورت باید گفت که حدوداً ۱۴۱ سال پیش، این فرقه به عنوان یک انشعاب در تصوف نعمت‌اللهی فعالیتش را آغاز کرد.

دیده‌بان: چرا سران این فرقه نام خود را دراویش گنابادی گذاشتند؟
چون مؤسس فرقه یعنی «ملاسلطان بیچاره نودهی بیدختی» و رؤسای بعد از او، اهل مزرعه «نوده» در نیم فرسخی قریه بیدخت، مرکز یکی از دهستان‌های شهرستان «گناباد» واقع در ۲۸۶ کیلومتری جنوب مشهد بود، به همین خاطر این فرقه به «گنابادی» شهرت پیدا کرده است، لیکن نام کامل این فرقه، «صوفی نعمت‌اللهی سلطان‌علیشاهی ۱۲۱ گنابادی» است. البته نام بردن از این فرقه با پسوند گنابادی جفای آشکاری است در حق مردم شریف و مومن شهرستان گناباد، چرا که اهالی گناباد ازهمان ابتدا به این فرقه روی خوش نشان نمی‌دادند و اکنون نیز آن را یک نوع سوءاستفاده ابزاری و لکه ننگی برای شهرستان خود می‌دانند، ضمن اینکه ملاسلطان اهل روستای نوده از توابع بیدخت بوده و اگر قرار است با نام زادگاهش شناخته شود بهتر آن است بگوییم «ملاسلطان نودهی» یا «فرقۀ نودهی» یا اگر بخواهیم فرقه او را با نام خانوادگی‌اش بشناسیم، چون نام خانوادگی سلطان‌محمد، «بیچاره» بوده، پس بهتر است به این فرقه «فرقۀ بیچاره» بگوییم. 

دیده‌بان: در تأیید فرمایش شما، ظاهراً مردم این شهرستان از همان ابتدا مخالف سرسخت این فرقه بوده‌اند.
بله، اساساً مردم مومن گناباد در طول تاریخِ تأسیس این فرقه، همیشه جزء مهمترین و اصلی‌ترین مخالفان و مبارزان سرسخت این فرقه ضاله بوده‌اند، بطوری که عده‌ای از آنان در زمان آخوندخراسانی به خدمت ایشان رسیده و چگونگیِ عقایدِ سلطان‌محمد را توضیح دادند که آن شیخ بزرگوار نیز حکم ارتداد وی را صادر کرد و در ادامه سلطان‌محمد در اقدامی جهادی توسط تعدادی از اهالی به هلاکت رسید.  

دیده‌بان: آیا انشعاب صوفیه که در عصر حاضر ادامه حیات داده،  دنباله‌روی همان عرفان اصیل صدر اسلام است؟
قطعاً چنین نیست. شهید مطهری در کتاب کلیات علوم اسلامی و در بخش دوم کتابش، زمانی که به بررسی تاریخچۀ مختصری از عرفا تا پایان قرن نهم می‌پردازند، اشاره دارد به اینکه از این به بعد -یعنی از آغاز قرن دهم به بعد- عرفان شکل و وضع دیگری پیدا می‌کند. وی تصریح می کند که از این تاریخ به بعد دیگر اقطاب متصوفه -همه یا غالباً- آن برجستگی علمی و فرهنگی که پیشینیان داشته‌اند را ندارند. شهید مطهری در ادامه، اشاره‌ایی دقیق و کارشناسانه دارد به تصوف فرقه‌ای که بعد از این تاریخ به وجود می‌آیند: «شاید بشود گفت که تصوف رسمی از این به بعد بیشتر غرق آداب و ظواهر و احیاناً بدعت‌هایی که ایجاد کرده است می‌شود.» اتفاقاً من نیز با تقسیم‌بندی شما به تصوف قدیم و تصوف موجود کاملاً موافقم و به این قید که به جای تصوف قدیم از عنوان عرفان اصیل اسلامی یاد کنیم، قائلم. معتقدم که همه اساتید و تازه واردهای این فن باید این تمیز را رعایت کنند و الا ممکن است دچار تحیّر و سرگردانی شده یا احیاناً از دایره انصاف خارج شوند.

دیده‌بان: وجوه این تمایز در چه مواردی است و انحرافات این فرقه از دین چه مواردی را شامل می‌شود؟
شهید مطهری به آسیب‌های تصوف قرن دهم به بعد اشارات فراوانی داشته‌اند. برای مثال یکی از مهمترین وجوه تمایز عرفان اصیل و تصوف فرقه‌ای در این است که عرفان اسلامی از قرآن کریم و سنت رسول خدا برخواسته و از آن منبع نورانی ریشه گرفته است، درست برخلاف تصوف که برای شکلِ دینی دادن به آن از هر دین، آئین، مسلک، فرقه، گروه و قومی امثال آیین میترایی، بودایی، یونانی، مسیحیت، سرخ‌پوستی و آیین زرتشت استفاده شده و ضمن اینکه از تمام ادیان نشانی دارد، مغایرت‌های فراوانی نیز با هر کدام از آنها دارد و بطور کلی صوفیه بنا به تصور غلط مبتلا به خزعبلات اقطاب تشکیلاتی خود شده است و معجونی از الهیات، بدعت‌ها، اختراعات و جعلیاتی است که مجموعه این موارد را تصوف می‌نامند.

دیده‌بان: ظاهراً ریشه‌های انحراف این فرقه‌ها موارد متعددی را شامل می‌شود.
بله. همه انحرافات این فرقه به موارد یاد شده محدود نیست، در عرفان اصیل جایگاه استاد و مربی که خود تربیت شده اسلام ناب باشد از اولویت خاصی برخوردار است ولی در تصوف، اصلِ همه امور صوفیانه بر اساس بیعت و سرسپردن به قطب است و در حقیقت همه چیز در بندگی و فرمانبرداری قطبِ تصوف خلاصه می‌شود. عرفان اسلامی، فرقه‌ای نیست در صورتی که دردِ صوفی به فرقه‌گرایی و قطب ستایی و سلطه‌گری دینیِ قطب خلاصه می‌شود. عرفان اصیل اسلامی از طرف انبیاء و اهل بیت(ع) که همانا سیرۀ عملی ایشان است به ما رسیده، اما تصوف از همان زمان که در دنیای اسلام پیدا شد به شدت مورد مخالفت پیامبر(در پیشگویی‌های ایشان) و ائمه اطهار(ع) قرار گرفت و به قولی اهل بیت (ع) از همان ابتدا روی خوش به تصوف و صوفی جماعت نشان ندادند که برای مثال می‌توان به روایت‌های امام صادق‌(ع)، امام رضا(ع)، امام هادی(ع) و دیگر ائمه علیهم‌السلام در کتب روایی مثل حدیقة الشیعه مقدس‌اردبیلی، اثنی عشریۀ حرّعاملی و یا سفینة البحار شیخ‌عباس‌قمی مراجعه کرد. عرفان اسلامی با هر گونه بدعت و انحرافی به شدت مخالف است و بنا به سفارش پیامبر اسلام در مقابل آن می‌ایستد، در صورتی که تصوف فرقه‌ای است مملو از بدعت و انحراف و ضلالت و از اختیارات بدون حدّ و حصر برای قطب و حتی بعضاً تا حدّ خدایی گرفته، تا تجسم صورت قطب در نماز و سجدۀ بر آن انسانِ ضعیف‌النفسِ معلوم‌الحال نیز پیش می‌رود. از دیگ جوش و بیعت تا غسل اسلام و تشرف به تصوف و آداب من درآوردی آن، از عشریه به جای خمس و زکاتی که ۳۲ آیه قرآن را به خود اختصاص می‌دهد گرفته تا خانقاهی که در اسلام هیچگونه محلی از اعراب ندارد، در مقابلِ مسجد با ۲۸ آیه از قرآن و صدها روایت از حضرات معصومین(ع) دربارۀ فضیلت‌های آن، قرار گرفته است.

دیده‌بان: اصل و بنای این تصوف از کجا ایجاد شده؟
دربارۀ تصوف بنا به قول اساتیدی همچون شهید مطهری و حتی خود متصوفه! آمده که این فرقه در اوایل قرن دوم هجری توسط شخصی به نام ابوهاشم کوفی در رمله شام پایه‌گذاری شده است.
چگونه می‌تواند ساختگی بودن این فرقه و ایجاد آن به دست دشمنان داخلی و خارجیِ اسلام و اهل بیتِ پیامبر(ص) را اثبات نمود؟
برای اثبات این نکته چند نمونه تاریخی برای شما می‌آورم. بنا به قول اجماعِ همه محققین و مصنفین و مستشرقین و حتی بزرگان صوفیه اولین کسی که در اسلام با نام صوفی خوانده شد، ابوهاشم کوفی بوده است. ابوهاشم در زمان امام صادق(ع) زندگی می‌کرد. زمانی که این شخص فرقه تصوف را تشکیل داد موجی منفی در جامعه آن زمان علیه وی شکل گرفت. در کتب روایی همچون سفینة‌البحار شیخ‌عباس‌قمی و اثنی عشریه حرّعاملی و نیز حدیقة الشیعه مقدس‌اردبیلی روایتی ذکر شده که عده‌ای از مومنان خدمت امام صادق(ع) رسیدند و درباره ابوهاشم و مسلک وی از حضرت استفتاء کردند و امام درباره این فرد و مسلک و مرام او با لحنی خاص اعلام کردند: «إنه کان فاسدَ العقیدة جداً و هو الذی ابتدعَ مَذهباً یقالُ له التصوف وجعلهُ مفرا لِعقیدته الخبیثة» یعنی همانا ابوهاشم کوفی جداً شخصی فاسد‌العقیده است. او همان کسی است که از روی بدعت، مذهبی اختراع کرد که به آن تصوف گفته می‌شود و آن را فرارگاه عقیدۀ خبیث خود قرار داده است.

دیده‌بان: ماجرای شاگرد وی نیز به همین ترتیب است؟
تقریبا بر همین منوال است. ماجرای شاگرد وی هم اثبات می‌کند دست توطئه‌گران داخلی در کار بوده. شاگرد این فرد یعنی سفیان‌ثوری است. همان کسی که در وصف استاد خود ابوهاشم می‌گفت اگر ابوهاشم نبود همانا من دقایق ریا را نمی‌فهمیدم! شاید خیلی‌ها داستان معروف ملاقات این فرد با امام صادق(ع) را خوانده یا شنیده باشند. آن زمان که سفیان ثوری خدمت امام صادق(ع) رسید و دید حضرت جامه‌ای نو و زیبا بر تن دارند. بنابراین با لحنی تند و دور از ادب و با اشاره به لباس پشمینه و مندرسی که خودش پوشیده بود، خطاب به حضرت گفت چرا شما مثل اجدادتان ساده زندگی نمی‌کنید و لباس زبر و خشن نمی‌پوشید؟ اما قبل از آنکه در مورد جواب امام به وی بپردازم بهتر است بدانید یکی از مواردی که امامان معصوم در برابر طرف مقابل‌شان خیلی صریح برخورد کرده و نفاق آنها را برای دیگران برملا می‌کردند، همین قضیۀ ملاقات سفیان ثوری با امام صادق(ع) است. در آن ماجرا، حضرت با اشاره به لباس روئین خود اینگونه پاسخ دادند «هر زمانی اقتضای خود را دارد و بهترین جامه، جامه آن زمان است و من به اقتضای زمان از این جنسِ پیراهن استفاده می‌کنم» و در حالی که پیراهن زیرین حضرت از جنس پشم و زِبر بود با اشاره به آن فرمودند «و این را برای ریاضت نفس و تذکیه پوشیده‌ام.» اما حضرت با انگشت دستان مبارک‌شان لباس روئین سفیان را کنار زده و فرمودند «اما تو چه؟ لباس روئینت را که برای ریا پوشیده‌ای و جامه زیرین را برای آسودگی و راحتی خودت پوشیده‌ای».

دیده‌بان: حامیان ابوهاشم در راه اشاعه فرقه ساختگی‌اش چه کسانی بودند؟
پناهگاه عقیدۀ ابوهاشم که در پشتِ آن سنگر گرفته بود،  همین سقیفۀ دوم بود که در مقابل مقام امامت و ولایت و نیز معنویت حضرات معصومین علیهم السلام، با ترفند مقدس مآبی بیش از حدّ ایستاده بود. اما امام صادق(ع)به عنوان پیشوای مسلمین نه تنها وی را تحویل نمی‌گرفت بلکه به شدّت با او و مرام و مسلک و عقیده‌اش مقابله می‌نمودند و چهرۀ باطنی این فرد را برای مسلمین برملا می‌ساختند. 
این تضاد و دوگانگی آنها که از یک سو مدعی بودند پیامبر اسلام را قبول دارند و از دیگر سو در تعارض با دستورات پیامبر و ائمه گام بر می‌داشتند هم برای خود ماجرای قابل تأملی است… !
می‌خواهم برای متصوفه که هم برای بزرگانشان امثال ابوهاشم و سفیان ثوری احترام بیش از حدّی قائلند و هم مدعی دوست داشتن اهل بیت(ع) هستند این پرسش را مطرح کنم؛ به راستی این چه بزرگانی هستند که نه اهل بیتِ پیامبر(ص) آنان را قبول داشت و نه آنها اهل بیت را؟ واقعاً این دو نوع محبت چگونه با هم قابل جمع هستند؟ این چه بزرگانی‌اند که شما دارید ولی فهم و شعور نسبت به امام و سرپرست خود ندارند؟ با این نوع طرز فکر و نحوۀ سوال پرسیدن و خورده‌گیری‌هایشان از امام معصوم، که تاریخ آن را ثبت کرده است می‌توان اثبات کرد آنها نه تنها اساساً اعتقادی به مسئلۀ امامت ائمه(ع) نداشته‌اند بلکه خود را هم شأن و هم تراز با امامان و رهبران معنوی اسلام می‌دانستند، البته نوع اسلام آنها سلام اموی بوده نه اسلام علوی و پیرو اهل بیت(ع).

دیده‌بان: در ماجرای ساخت اولین خانقاه صوفیان هم می‌توان ردپای دخالت خارجی‌ها در ایجاد تصوف را به خوبی مشاهده کرد... .
بله. این ماجرا مربوط می‌شود به پشتِ صحنۀ ساختن اوّلین خانقاه صوفیان. هر چند تاریخ دقیق بنای اولین خانقاه در بین مسلمانان معلوم نیست. اما قطعاً اواخر قرن دوّم خانقاه وجود داشته است. نحوه و چگونگی احداث خانقاه را خواجه‌عبدالله‌انصاری در کتاب طبقات‌الصوفیه و عبدالرحمان‌جامی در کتاب نفحات‌الانس به خوبی شرح داده‌اند. جامی در شرح حال ابوهاشم‌صوفی درباره تأسیس نخستین خانقاه می‌نویسد «اول خانقاهی که برای صوفیان بنا کردند، آن است که به رمله شام کردند. سبب آن است که امیری ترسا (مسیحی) به شکار رفته بود. در راه دو تن را دید از این طایفه که فراهم رسیدند و دست در آغوش یکدیگر کردند و هم آنجا بنشستند و آنچه داشتند از خوردنی پیش نهادند و بخوردند. آنگاه برفتند. امیر ترسا را معامله و الفت ایشان را با یکدیگر خوش آمد. یکی از ایشان را طلب کرد و پرسید آن که بود؟ گفت: ندانم، گفت: تو را چه بود؟ گفت: هیچ چیز. گفت: از کجا بود؟ گفت: ندانم. آن امیر گفت: پس این الفت چه بود که شما را با یکدیگر بود و درویش گفت: این ما را طریقت است. گفت شما را جایی هست که آنجا فراهم آیید؟ گفت: نی. گفت: من برای شما جایی سازم تا با یکدیگر آنجا فراهم آیید. پس آن خانقاه به رمله بساخت». طبق نوشته  عبدالرحمان جامی، اول خانقاهی که برای صوفیان در خاک مسلمانان بنا کردند، در رمله شام -مرکز دشمنان اهل‌بیت علیهم‌السلام– و به وسیله یک فرمانروای مسیحی بود. شهر شامی که مردمانش تربیت شدۀ دست امویان بودند. حال جای این سول است که فرمانروای مسیحی در ساختن خانقاه در کشور اسلامی چه منظوری داشته است؟! آیا غیر از ایجاد تفرقه در میان مسلمانان و فاسد کردن دین و ایمان آنان و از بین بردن عظمت اسلام؟ و نیز معلوم می‌شود صوفیگری به یاری نصاری وارد جامعه اسلامی شده است.

دیده‌بان: کارکرد سیاسی این فرقه در زمان حاضر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
اگر شما سَری به سایت‌ها، وبلاگ‌ها و پایگاهای خبری این فرقه بزنید و بخواهید فعالیت‌های آنها را چه در بُعد ملّی و چه فراملّی رصد نمایید حتماً مشاهده خواهید کرد که فعالیت‌ها و موضع‌گیری آنها بیشتر سیاسی، حزبی و تشکیلاتی است و متأسفانه اغلب هم همسو و هم جهتِ رسانه‌های غربی و بیگانگان هستند.

دیده‌بان: با توجه به اینکه تشکیلات این فرقه دچار بحران و تزلزل است و هر روز به بحران این فرقه افزوده می شود، ادامه حیات این فرقه بعد از مرگ نورعلی‌تابنده را چگونه ارزیابی می کنید؟
اینکه بعد از قطب فعلی فرقه، فعالیت‌های فرقه‌ای آنها  ادامه پیدا کند چیز بعیدی نیست، منتها یکی از مهمترین معضلات و آسیب‌های جدّی این فرقه موروثی بودن آن است که دیگر برای اعضای این فرقه هم قابل هضم نیست. لذا احتمال این می‌رود که بر سر جانشینی  قطب فعلی و نحوۀ اداره کردن فرقه، اختلاف نظر و شکاف عمیقی بوجود آید.

دیده‌بان: نقش این فرقه در انتخابات سال ۸۸ به چه شکل بود؟
بر کسی پوشیده نیست که اعضای این فرقه در فتنه سال ۸۸ همسو و هم جهت با فتنه‌گران و آشوب‌طلبان موضع‌گیری کرده و در پازل آنها قرار گرفتند و به همین خاطر برخی از آنان نیز دستگیر و بازداشت شدند. در انتخابات سال ۸۸  بزرگان دراویش با نوشتن بیانه‌ای رسماً از آقای کروبی حمایت کردند. اما برای انتخابات امسال، دراویش از ماه‌ها قبل با نوشتن نامه به برخی از شخصیت های نظام و کسب تکلیف از برخی دیگر، به دنبال ایجاد زمینه‌ای برای ورود مجدّدشان درعرصه انتخابات بودند اما بطور علنی از کاندیدایی اعلام حمایت نکردند.

 

منبع: دیده بان

واکنش مأیوسانه به سخنان روحانی/ عصبانیت شدید از خواندن آیه قرآن

Posted: 26 Sep 2013 12:37 AM PDT

پس از پوشش زنده سخنرانی دکتر روحانی، بی بی سی فارسی با حضور کارشناسان مختلف این سخنان را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد. محور مشترک ارزیابی کارشناسان این بود که “این سخنان غرب را راضی نکرده است.”

بی بی سی فارسی(bbc persian) که چند هفته ای از دست دادن، لبخند زدن و برخورد اتفاقی رؤسای جمهوری ایران و آمریکا فضاسازی می کرد، پس از عدم شرکت آقای روحانی در ضیافت ناهار دبیر کل سازمان ملل به دلیل سرو مشروب، به سخنان رئیس جمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل دل بسته بود؛ ولی سخنان قاطع رئیس جمهور خیلی زود امیدش ناامید شد.

برنامه ویژه بی بی سی فارسی پس از سخنان رئیس جمهور کشورمان، چند میهمان و کارشناس داشت؛ علی واعظ، مصطفی خسروی، علیرضا نامور حقیقی و مهدی خلجی، منصور فرهنگ، کامران متین، منیر جاودانفر و جمشید برزگر.

لحن مجریان و کارشناسان این شبکه پس از سخنان آقای روحانی، مأیوسانه بود؛ چون به توقعی که خود طی چند هفته ایجاد کرده بودند، نرسیدند. این تغییر لحن به قدری جدی و آشکار بود که در مورد برخی کارشناسان به عصبانیت تبدیل شده بود. یکی  از این کارشناسان که نتوانسته بود ناراحتی خود را پنهان کند به شدت از این که آقای دکتر روحانی آیه ای از قرآن را قرائت کرده بود، انتقاد کرد و دیگری باز هم  ادعای ساخت بمب اتمی در ایران را مطرح کرد.

 

آن چه می خوانید گزارشی است از واکنش های بی بی سی فارسی به سخنان حجت الاسلام روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل:

 

 

علی واعظ  واکنش سردی به سخنان رئیس جمهور ایران نشان داد و گفت: «به نظر من صحبت های آقای روحانی در سازمان ملل، نسخه طولانی تر مقاله ای است که در واشینگتن پست منتشر کرده بود. شاید قسمت اول سخنرانی زیادی فلسفی و حتی در مواردی دفاعی بود…لحن آقای اوباما نسبت به لحن آقای روحانی مسالمت آمیزتر بود… شاید این که هیأت آمریکایی در سطح بالایی در جلسه حاضر نشد سبب دلسردی کسانی شده که انتظار پیشرفت نمادین داشتند.»

 

مصطفی خسروی هم کنایه ای زد و گفت: «صحبت های آقای روحانی برخلاف ۸ سال گذشته، عاری از کینه جویی بود. امیدوارم رئیس جمهوری که برای دنیا صلح می خواهد بتواند در داخل کشور هم آزادی ها و اصول صلح را بین مردم خودش فراهم کند.»

 

به کسی که بیشتر از همه اجازه سخن گفتن داده شد، مهدی خلجی بود. وی که از اپوزیسیون تندرو به حساب می آید، مدت زمان بیشتری از آنتن شبکه را در اختیار داشت تا هر چه دل تنگش می خواهد بگوید.

مهدی خلجی چنان از قرآن خواندن حجت الاسلام روحانی در سازمان ملل به ستوه آمده بود که دو بار به این مسأله اشاره کرد. خلجی که حتی نتوانست آیه را درست بخواند، گفت: «آقای روحانی سخنرانی اش را با یک آیه از قرآن پایان داد.”وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ” که در زبور نوشتیم زمین سرانجام میراث بندگان صالح خداوند خواهد بود. این آیه خیلی مایه “مهدی[عج] باورانه” دارد و می تواند به نوعی همه صحبت های آقای روحانی را تحت الشعاع قرار دهد.»

تحلیلگر بی بی سی، که گمان کرده بود آقای روحانی باید مواضعی برخلاف رهبر انقلاب می گرفت، در ادامه افزود: «محتوای سخنان آقای روحانی چقدر با صحبت دولتمردان پیشین جمهوری اسلامی به خصوص صحبت های خود آقای خامنه ای متفاوت بود؟ همین باعث می شود که در واشینگتن با تردید با این صحبت ها برخورد کنند [!] و منتظر بمانند که ایران در عمل چه خواهد کرد.»

وی به جای آن که از آقای دکتر روحانی به دلیل قرائت آیه ای از قرآن کریم، تمجید کند بار دیگر بی دلیل انتقاد کرد و اظهار داشت: «تنها در بسته بندی، میان آقای روحانی و احمدی نژاد تفاوت وجود دارد؛ اما در عمل آقای احمدی نژاد سخن خود را با دعای فرج آغاز می کرد و آقای روحانی صحبت خود را با آیه ای از قرآن تمام می کند که آن هم یک تفسیر امام زمانی برای شیعه دارد.»

مهدی خلجی در پایان نشان داد که دلیل عصبانیتش این است که روحانی سر راه اوباما قرار نگرفته است و با او دست نداده است. وی گفت: «آقای روحانی امروز باید نشان می داد متفاوت است… ما هیچ کار سنت شکنانه ای از روحانی ندیدیم. آقای روحانی امروز می توانست یک مقداری سخنان نامتعارف تر بزند. دست دادن او با اوباما می توانست چنین ژست سنت شکنانه ای باشد. در آن چه امروز گذشت هیچ تفاوتی بین صحبت های آقای روحانی و سخنان هبر جمهوری اسلامی دیده نشد.»

 

علیرضا نامور حقیقی تنها کارشناس بی بی سی بود که برخلاف گذشته، موضع متعادل تری گرفت و از سخنان یک طرفه خلجی انتقاد کرد. وی گفت: «انتقاد آقای روحانی این بود که از آمریکا صدای واحدی شنیده نمی شود؛ چون اگر اوباما تصمیمی بگیرد معلوم نیست کنگره اجازه دهد. هم ایران و هم آمریکا اشتباهاتی داشته اند.»

 

منصور فرهنگ دیگر میهمان بی بی سی بود که با عصبانیت و لحن پرخاش جویانه سخن می گفت. وی درباره دعوت رئیس جمهور کشورمان به صلح، دوری از خشونت، کثرت گرایی و تعامل گفت: «این حرف را کسی می زند که رئیس جمهور کشوری است که در آن جا چیزی به نام کثرت گرایی و پذیرش انسان هایی که متفاوت فکر می کنند، وجود ندارد.»

وی در بخش دیگری از سخنانش فتواهای شرعی را زیرسؤال برد و نامعتبر خواند و مدعی شد: «واقعیت این است که ایران در ۱۰ – ۱۵ سال گذشته در پی کسب توانایی برای ساخت سلاح اتمی بوده است. آمریکا و اسرائیل این را خطری برای منافع خود می دانند.»

 

کامران متین هم انتظاراتش برآورده نشده بود: «در مجموع انتظارات بیش از آن چیزی بودند که آقای روحانی گفت؛ ولی کماکان می شود خوش بین بود…به نظر من خیلی خیلی بعید است روابط ایران و آمریکا در میان مدت بهبود یابد.»

 

منیر جاودانفر کارشناسی از سرزمین های اشغالی بود که روحانی را “خطرناک تر” خواند: «آقای احمدی نژاد برای اسرائیل مفیدتر بود[!] اما آقای روحانی چهره معتدل تری دارد و چون نگاه جامعه جهانی با ایران را تغییر می دهد برای اسرائیل خطرناک تر است.»

وی در نهایت سر اصل مطلب رفت و راه تغییر نگاه صهیونیست ها به ایران را نشان داد: «تا وقتی دولت ایران به صورت واضح نگوید هولوکاست یک فاجعه تاریخی بوده در اسرائیل چه چپ و چه راست نگاهشان به ایران تغییر نخواهد کرد.»

 

جمشید برزگر که کارمند بی بی سی فارسی و در واقع میزبان بود، به عنوان کارشناس میزبان و با این جملات مجلس ناامید کننده بامدادی را جمع کرد: «سخنان روحانی با انتظاراتی که این روزها به وجود آمده بود[آورده بودیم] همخوانی نداشت. در داخل ایران از سخنان وی استقبال می شود؛ ولی مشکل آقای روحانی داخلی نیست؛ بلکه مسأله این است که غرب از این سخنان چه برداشتی خواهد کرد. این سخنان، انتظارات غرب را برآورده نکرد.»

ناراحتی و ناامیدی در لحن و چهره مجریان و کارشناسان بی بی سی فارسی آشکار بود؛ در نهایت ویژه برنامه این شبکه ساعت ۲:۲۰ بامداد به پایان رسید.

 

 

منبع: جام نیوز

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور در شهرستان تنکابن با موضوع سبک زندگی اسلامی(۲۳شهریور۹۲)

Posted: 25 Sep 2013 09:24 PM PDT

tonkabon1دانلود سخنرانی استاد رائفی پور در شهرستان تنکابن با موضوع سبک زندگی اسلامی(۲۳شهریور۹۲)

دانلود تصویری با لینک مستقیم و حجم۳۳۷ مگابایت

دالود صوتی با لینک مستقیم و حجم ۲۷ مگابایت

 

**اللهم عجل الولیک الفرج**

منبع:www.Faraghlit.com

پس از آن که امام زمان ظهور کرد چه اتفاقاتی می افتد؟

Posted: 25 Sep 2013 05:09 PM PDT

mahdi-masihاتفاقاتى که در دوره ظهور امام مهدى(عج) مى‏افتد، بسیار است. با بهره مندى از روایات اهل بیت(ع) تنها به بیان چند رخداد مهم اشاره مى‏کنیم:
۱- اعلان ظهور: اولین حادثه‏اى که بعد از ظهور امام زمان(ع) شکل مى‏گیرد، اعلام ظهور امام زمان(ع) است. ظهور حضرت به وسیله منادى آسمانى اعلام مى‏گردد، آن گاه حضرت در حالى که به کعبه تکیه داده است، با دعوت به حق، ظهور خود را اعلام مى‏دارد.(۱) دعوت حضرت هم به منظور اعلام ظهور حضرت است و هم به منظور فراخوان عمومى جهت پذیرش حکومت جهانى صورت مى‏گیرد. امام على(ع) فرمود: «هنگامى که منادى از آسمان ندا مى‏دهد: حق از آنِ آل محمد است و اگر طالب هدایت و سعادت هستید، به دامان آل محمد چنگ زنید، حضرت مهدى(عج) ظهور مى‏کند»(۲)
۲- رجعت و بازگشت برخى از مؤمنان صالح و پیامبران الهى مانند حضرت عیسى(ع) که در رکاب حضرت مهدى(عج) خواهند بود و در قیام و مبارزه او با ستمگران شرکت دارند.
۳- مبارزات امام زمان(عج): یکى از حوادث مهم که بعد از ظهور امام زمان(ع) به وجود مى‏آید، مبارزه امام با دشمنان و مخالفان ظهور است. برخى از افراد و گروه‏ها حکومت عدالت گستر امام زمان(ع) را بر نمى‏تابند و با حضرت به جنگ مى‏پردازند. مخالفان امام را افراد و گروه‏هاى مختلف تشکیل مى‏دهند(۳) و سیاست امام در برابر آن‏ها متفاوت است.
امام زمان(ع) نخست همگان را به دین و صلح فرا مى‏خواند و با مدارا با آن‏ها رفتار مى‏نماید.
امّا دشمنان دعوت امام را نادیده مى‏گیرند و به جنگ با امام مى‏پردازند. امام با بهره‏گیرى از همه قدرت و امکانات، با دشمنان برخورد مى‏کند، و جنگ سختى به وقوع مى‏پیوندد.(۴) از جمله جنگ امام زمان(عج) با دجال(۵) و سفیانى.(۶)
۴- پیروزى امام زمان(عج): در این درگیرى‏ها سرانجام حضرت پیروز مى‏شود. در برخى روایات از پیروزى امام بر شرق و غرب،(۷)، جنوب و قبله(۸) گزارش شده است.
امام باقر(ع) فرمود: «حضرت قائم از ما است و فرمانروایى حضرت شرق و غرب را فرا مى‏گیرد».(۹) از پیامبر اسلام(ص) گزارش شده است که حضرت مهدى(عج) لشکریانش را به سراسر زمین گسیل مى‏دارد.(۱۰)
۵- تشکیل حکومت جهانى و برچیده شدن مرزهاى جغرافیایى:
امام مهدى(عج) حکومت جهانى تشکیل مى‏دهد و مرزهاى جغرافیایى را بر مى‏چیند. این حکومت همان حکومت آرمانى موعود است که از آن در روایات گاهى به مدینه »فاضله« سخن گفته شده است.(۱۱) گاهى به جامعه مطلوب و گاهى به «دولت کریمه» یاد شده است.
حکومت جهانى امام زمان(ع) از مؤلّفه‏ها و شاخصه هایى برخوردار است که تحقق هر کدام از آن‏ها مى‏تواند یکى از حوادث بعد از ظهور امام زمان(ع) محسوب شوند، از جمله:
أ) گسترش عدالت:
یکى از ویژگى‏هاى حکومت امام زمان(ع) عدالت است. عدالت عنصر گم شده‏اى است که همگان دنبال آن هستند. این گمشده در حکومت امام زمان تحقق پیدا مى‏کند.
پیامبر اسلام فرمود: «یملاء الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئتْ ظلماً و جوراً»؛(۱۲) امام زمان(ع) حکومت را به گونه‏اى سازماندهى مى‏کند که دیگر واژه ستم از ذهن‏ها رخت بر مى‏بندد و کسى به دیگرى ظلم نمى‏کند؛
ب) گزینش کارگزاران شایسته:
طبیعى است که حکومت آرمانى امام زمان(ع) که رهبرى آن را امام مصلح و پارسا بر عهده دارد، کارگزاران آن نیز از صالحان و پارسایان خواهند بود، از این رو در روایات آمده است که دولت امام زمان(ع) را برخى از پیامبران و جانشینان آنان و صالحان و از اصحاب پیامبر اسلام(ص) تشکیل مى‏دهند. حضرت عیسى(ع) به امام زمان(ع) مى‏گوید: »من به عنوان وزیر فرستاده شده‏ام؛ نه امیر و فرمانروا.(۱۳)
۶- رشد آگاهى و دانش: یکى از حوادث بسیار مهم رشد دانش و صنعت در عصر امام زمان(ع) است. دوره ظهور دوران گسترش علم و دانایى است و مدینه فاضله اسلامى «مدینة العلم» است. با آمدن آن منجى همان گونه که ظلم جاى خود را به عدل و داد مى‏دهد، دانایى و فرزانگى جایگزین جهل و نادانى مى‏شود و جهان از نور عقل و دانش آکنده مى‏گردد.(۱۴)
۷- رشد عقل و خرد ورزى: در این دوره بشر به حاکمیت عقلانیت نایل مى‏گردد.
در روایات آمده است که در عصر ظهور حضرت مهدى(عج) برکات خداوندى به بشر ارزانى داشته و دست رحمت ایزدى بر عقل‏هاى مردم کشیده مى‏شود و مردم از نظر عقل و بصیرت در وضع بى مانندى قرار مى‏گیرند.(۱۵)
۸- رفاه اقتصادى و معیشتى: به فرموده پیامبر اسلام(ص) در دوره حضور حضرت مهدى(عج) مردم به نعمت هایى نایل مى‏گردند که در هیچ زمانى سابقه ندارد. براى همگان برکات الهى از آسمان نازل مى‏شود و زمین چیزى از روییدنى‏هاى خود را پنهان نمى‏کند.(۱۶)
سطح رفاه زندگى در این دوره به حدّى است که طبق روایات رسیده از امام صادق(ع) در این دوره فقیرى یافت نمى‏شود تا مردم زکات اموالشان را به او بدهند.(۱۷)
۹- برقرارى امنیت اجتماعى: در این دوره امنیت اجتماعى به نحو کامل برقرار مى‏گردد. به گونه‏اى که اگر زنى به تنهایى بخواهد از عراق به شام مسافرت نماید، در مورد امنیتش هیچ ترس و دلهره‏اى ندارد.(۱۸)
۱۰- رشد تربیتى و شکوفایى فرهنگى و اخلاقى: در این دوره افراد به رشد تربیتى و اخلاقى و جامعه به بالاترین درجه تعالى و شکوفایى نایل مى‏گردند. امام على(ع) فرمود: «چون قائم ما قیام کند، کینه‏ها از دل‏ها زدوده مى‏شود».(۱۹) امام باقر(ع) فرمود: «هنگامى که قائم ما قیام کند، خداوند قواى فکرى مردم را تعالى مى‏بخشد و اخلاق آنان را به کمال مى‏رساند».(۲۰)
در روایتى دیگر از آن حضرت نقل شده است که «در دوره ظهور، دوستى و یگانگى بین مؤمنان در نهایت خود قرار مى‏گیرد، به گونه‏اى که هر کس نیازمند باشد، بدون هیچ ممانعتى از جیب دیگرى پول بر مى‏دارد (و دیگرى هم از این کار راضى است».(۲۱)
براى اطلاع بیشتر در این مورد به کتاب عصر زندگى و چگونگى آینده انسان و اسلام، پژوهشى در انقلاب جهانى حضرت مهدى(عج)، تألیف محمد حکیمى مراجعه نمایید.
در مورد بعد از ظهور حضرت مهدى(عج)؛ یعنى مدتى که حضرت مهدى (عج) حکومت مى‏کند، نیز بعد از آن دوره تا برپایى قیامت، نمى‏توان پاسخ قاطع و روشنى از روایات به دست آورد، چرا که در لابلاى روایات مدت حکومت حضرت مهدى(عج) نوزده سال و چند ماه،(۲۲) هفتاد سال،(۲۳) سیصد و نه سال،(۲۴) آمده است.
در روایتى ذکر شده که بعد از حضرت مهدى(عج) فردى از اهل بیت سیصد و نه سال حکومت خواهد کرد.(۲۵) و بعد قیامت برپا خواهد شد، یا یکایک امامان(ع) رجعت و حکومت مى‏کنند و سپس قیامت بر پا خواهد شد(۲۶) و…
برخى از پژوهشگران اسلامى بیان داشته‏اند: در مورد مدت حکومت حضرت مهدى(عج) اگر چه برخى روایات حد معیّنى را بیان کرده‏اند و دوران حکومت حضرت را به هفت یا نه سال محدود نموده‏اند، لیکن این گونه روایات در منابع اهل سنّت ذکر شده، امّا عده‏اى بدون تحقیق این گونه روایات را در کتاب‏هاى شیعى وارد نموده‏اند. هیچ روایت صحیح السندى از امامان(ع) نرسیده است که دوران حکومت حضرت مهدى(عج) را محدود کرده باشد. این گونه روایات علاوه بر ضعف سند، با روح آیات و محتواى روایات متواترى (که وعده داده‏اند با ظهور و قیامت حضرت، زحمات انبیا به ثمر مى‏رسد: و جهان پر از عدل مى‏گردد) منافات دارد.(۲۷)
مقام معظم رهبرى در این باره مى‏فرماید: «بعضى خیال مى‏کنند دوران ظهور حضرت بقیة اللَّه آخر دنیا است. من عرض مى‏کنم دوران ظهور بقیة اللَّه(ع) اوّل دنیا است. اوّل شروع حرکت انسان در صراط مستقیم است، با مانع کمتر یا بدون مانع، با سرعت بیشتر، با فراهم بودن همه امکانات براى این حرکت. اگر صراط مستقیم الهى را مثل یک جاده وسیع، مستقیم و هموارى فرض کنیم، همه انبیا در این چند هزار سال گذشته آمده‏اند تا بشر را از کوره راه‏ها به این جاده برسانند. وقتى به این جاده رسید، مسیر تندتر، عمومى‏تر، موفق‏تر، بى ضایعات یا کم ضایعات‏تر خواهد بود.
دوره ظهور، دوره‏اى است که بشریت مى‏تواند نفس راحتى بکشد. مى‏تواند راه خدا را طى کند. مى‏تواند از همه استعدادهاى موجود در عالم طبیعت و در وجود انسان به شکل بهینه استفاده کند».(۲۸)
روایات تعیین کننده دوران حکومت امام زمان(ع) با دسته‏اى دیگر از روایات که با روح تعالیم قرآنى بیشتر توافق دارد، در تزاحم و تعارض است. مفضل بن عمر مى‏گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: مدت خلافت حضرت قائم(ع) چه مقدار است. حضرت در جوابم آیات ۱۰۵ تا ۱۰۸ سوره هود را تا «عطاء غیر مجذوذ» تلاوت فرمود، سپس در توضیح آیه فرمود: منظور از «عطاء غیر مجذوذ» این است که آن نعمت و عطا از ایشان بریده نمى‏شود بلکه نعمتى است دایمى و مُلْکى است که نهایت ندارد و حکمى است که منقطع نمى‏گردد و امرى است که باطل نمى‏شود، مگر به اراده و مشیّت حق تعالى و از آن اراده و مشیّت کسى جز ذات او، آگاه نیست.(۲۹)
آیات مذکور بیانگر طولانى بودن نعمت‏هاى الهى براى اهل بهشت است. امام صادق(ع) با تلاوت آن و سپس تفسیر و تأویلش فرمود: »همان گونه که نعمت‏هاى الهى از اهل بهشت منقطع نمى‏گردد مگر به اراده خداوند، مدت خلافت حضرت قائم نیز بسیار طولانى است و از پایان آن کسى جز خداوند آگاهى ندارد».

———————————————————————————————————-
پی نوشت ها:
۱٫ نجم الدّین طبسى، چشم اندازى به حکومت مهدى، ص ۶۴ – ۶۵٫
۲٫ احقاق الحق، ج ۱۳، ص ۳۲۴٫
۳٫ نعمانى، کتاب الغیبه، ص ۲۳۱؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۳۹؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۳٫
۴٫ نجم الدین طبسى، همان، ص ۱۳۸٫
۵٫ صافى گلپایگانى، منتخب الاثر، ص ۶۰٫
۶٫ همان.
۷٫ صافى، همان، ص ۴۷۰ – ۴۷۱٫
۸٫ نجم الدّین طبسى، همان، ص ۱۱۹٫
۹٫ احقاق الحق، ج ۱۳، ص ۲۵۹؛ ینابیع المودّه، ص ۴۸۷؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۷۸٫
۱۰٫ القول المختصر، ص ۲۳، با اقتباس از: نجم الدین طبسى، همان، ص ۱۲۱٫
۱۱٫ مجله حوزه، ویژه امام زمان، ص ۱۳۴ به بعد.
۱۲٫ کنز العمال، ج ۱۴، ص ۱۷۵٫
۱۳٫ ابن طاووس، ملاحم، ص ۸۳٫
۱۴٫ لطف اللَّه صافى، منتخب الاثر، ص ۶۰۷٫
۱۵٫ بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۵۱٫
۱۶٫ همان، ج ۵۱، ص ۷۸٫
۱۷٫ همان، ج ۵۲، ص ۳۳۷٫
۱۸٫ منتخب الاثر، ص ۴۷۴٫
۱۹٫ همان، ص ۴۸۴٫
۲۰٫ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶٫
۲۱٫ مفید، اختصاص، ص ۱۹٫
۲۲٫ محمد بن ابراهیم نعمانى، کتاب الغیبة، ص ۳۳۱٫
۲۳٫ مهدى موعود، ص ۷۶۷٫
۲۴٫ همان، ص ۷۶۷٫
۲۵٫ نعمانى، همان، ص ۳۳۲٫
۲۶٫ مهدى موعود، ص ۸۵۱ به بعد.
۲۷٫ گفتمان مهدویّت، ص ۱۲۶٫
۲۸٫ سخنرانى مقام معظم رهبرى در مدرسه فیضیه (حضور ولایت).
۲۹٫ حسن بن محمد ولى ارومیه‏اى، مهدى موعود، ج ۲، ص ۳۵۵ و ۴۱۲٫

 


شمع عشق بهترین هدیه برای یک دوست آموزش کوچک کردن شکم پس از زایمان بصورت تصویری و کامل

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا من را با عنوان وبلاگ وحید جنتی و آدرس http://vahidjam.lxb.ir/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک من در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.