روایت کودکان فلسطینی در زیر چکمه‌های سربازان صهیونیست
 
وبلاگ شخصی من
وبلاگ وحید جنتی

پایگاه تحلیلی “کانترپانچ” در مقاله‌ای به قلم “زید عباس” می‌نویسد: طبق گزارش سازمان بین‌المللی دفاع از کودکان- شاخه فلسطین، سالانه حدود ۷۰۰-۵۰۰ کودک فلسطینی در سرزمین‌های اشغالی به دست اشغالگران رژیم صهیونیستی بازداشت می‌شوند. این کودکان با سیاستی رو به رو هستند که آنها را از لحاظ فیزیکی و روحی مورد هدف قرار می‌دهد.

 
 
 
*** کودکانی که ستاره‌ها را در روشنایی روز می‌بینند
این نویسنده در ادامه می‌نویسد، اگرچه من چند سالی است که دور از فلسطین زندگی می‌کنم و اکنون ۴۰ سال دارم، اما هنوز در کابوس‌های خود می‌بینم که سربازان اسرائیلی به خانه ما حمله کرده‌اند و برای اولین بار در کودکی شکنجه می‌شوم. این واقعیتی است که بیشتر مردم فلسطین که در گذشته به دست رژیم صهیونیستی زندانی شده‌اند، تا آخر عمر خود با آن زندگی می‌کنند.
 
 
زمانی که تنها یک پسر بچه بودم، دوستان هم سن و سال من که قبل از من دستگیر شده بودند، به من می‌گفتند که می‌توانند در روشنایی روز، ستاره‌ها را ببینند. در حالت عادی، وقتی که خورشید در آسمان است، ما قادر به دیدن ستاره‌ها نیستیم اما وقتی که کودکی تحت شکنجه قرار می گیرد، مخصوصا اگر به سرش ضربه وارد شود، حتی با چشمان بسته نیز، برق نوری را که شبیه به ستاره است، می‌بیند. این همان چیزی است که ما در کودکی به آن دیدن ستاره‌ها در روشنایی روز می‌گفتیم.
 
 
*** شکنجه‌های ظالمانه کودکان فلسطینی توسط سربازان اسرائیلی 
من برای بار اول، وقتی که ۱۴ سال بیشتر نداشتم، به همراه چند کودک دیگر دستگیر شدم. آنها ابتدا چشم‌ها و سپس دست‌های ما را از پشت بستند. سربازان ما را کتک می زدند. در حالیکه صدای فریاد دوستانم را می‌شنیدم، من نیز شروع به فریاد زدن کردم. من به زمین افتادم؛ یک نفر دستانم را گرفت و مرا بلند کرد. ناگهان دست بزرگی به صورتم سیلی زد. احساس سرگیجه کردم و آن برق نور را دیدم.
 
 
روی شانه‌هایم به زمین افتادم. خیلی دردم گرفت و از هوش رفتم. حتی وقتی که به هوش می‌آمدم آنها داشتند مرا شکنجه می‌کردند. من خطاب به دوستانم فریاد زدم: «من ستاره‌ها را دیدم، ستاره‌ها را دیدم!» بعدها این مسئله در میان ما تبدیل به جوک شده بود. دوستانم می‌گفتند: «او ستاره‌ها را دید، ستاره‌ها را دید.» من آن روز نمی‌دانستم که آن ستاره‌ها تا آخر عمر همراهم خواهند بود و قرار است که آنها را مرتبا ببینم. 
 
 
*** سربازان صهیونیست، روح و جسم کودکان فلسطینی را مورد هدف قرار می‌دهند
طبق گزارش سازمان بین‌المللی دفاع از کودکان- شاخه فلسطین، سالانه حدود ۷۰۰-۵۰۰ کودک فلسطینی در سرزمین‌های اشغالی به دست اشغالگران رژیم صهیونیستی بازداشت می‌شوند. این کودکان با سیاستی رو به رو هستند که برای کشتن روح و خاموش کردن آنها طراحی شده است و آنها را از لحاظ فیزیکی و روحی مورد هدف قرار می‌دهد. این تاثیر، از اولین لحظات دستگیری برنامه ریزی شده است. 
 
 
به طور نمونه، کودکان در نیمه‌های شب با صدای نعره‌های سربازان اسرائیلی، در حالی که با خشونت به در خانه‌های آنها می‌کوبند، از خواب می‌پرند. سربازان آنها را از خانه می‌برند و کودکان خود را در حالیکه در میان گروه بزرگی از سربازان تنها هستند، پیدا می‌کنند. محمد، پسربچه ۱۵ ساله‌ای که در محله «سیلوان» در شرق بیت المقدس زندگی می‌کند، در مورد تجربه خود اینطور می‌گوید:
خیلی دردناک بود، دستهایم را از پشت بسته بودند؛ چشمانم را نیز همینطور. سربازان همه جای بدنم را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند. درد را در همه جای بدنم حس می‌کردم. سربازان مرا به کف یک جیپ نظامی انداخته بودند و با چکمه‌هایشان به بدنم لگد می‌زدند. حس می‌کردم جایی از بدنم خونریزی می‌کند اما نمی دانستم که منشا این خونریزی از کجاست.
 
 
*** پایین بودن سن کودکان باعث نمی‌شود که از شکنجه‌های فیزیکی سربازان سنگدل رژیم صهیونیستی در امان بمانند
وقتی که کودکان به زندان برده می‌شوند، در آنجا توسط بازجویان حرفه‌ای و گاهی توسط ماموران، مورد بازجویی قرار می‌گیرند. پایین بودن سن کودکان باعث نمی‌شود که از شکنجه‌های فیزیکی سربازان سنگدل رژیم صهیونیستی در امان بمانند. گاهی وقت‌ها آنها کودکان را به مدت چندین روز و حتی چندین هفته به سلول‌های انفرادی می‌اندازند؛ گاهی نیز آنها را دست بسته و در مستراحی کوچک نگه می‌دارند و بعضی وقت‌ها هم دست و پای کودکان را به صندلی بسته و آنها را ساعت‌ها در همان حال نگه می‌دارند تا مجبور شوند که خودشان را کثیف کنند.
 
 
گزارش‌های بین المللی حقوق بشر، از جمله گزارش‌های سازمان ملل، نشان دهنده نگرانی آنها در خصوص این شرایط است؛ شرایطی که در هزاران عکس و ساعت‌ها فیلم ویدیویی مستند شده است. اما هیچ یک از این‌ها نتوانسته‌اند اسرائیلی‌ها را از دستگیری، شکنجه و بازداشت کودکان فلسطینی باز دارند.
 
 
در مناطق پرتنشی مانند محله «سیلوان» در شرق بیت المقدس، شهر «هبرون» و اردوگاه‌های آوارگان در نزدیکی ایست‌های بازرسی یا شهرک‌های اسرائیلی، شهرک نشینان یهودی با آزار و اذیت، تحقیر و حتی تیراندازی به سمت کودکان فلسطینی، نوع دیگری از شکنجه را به کودکان فلسطینی تحمیل می‌کنند.
 
 
*** درد و رنج حاصل از زندان و شکنجه، با آزادی پایان نمی‌پذیرد
اسرائیلی‌ها برای مشروعیت بخشیدن به اقدامات خود، به قوانینی متوسل می‌شوند که تنها کودکان فلسطینی را مورد هدف قرار می‌دهند. آنها جوانان را به دادگاه‌های نظامی می‌فرستند که در آنجا معمولا به چندین سال زندان محکوم می‌شوند. کسانیکه در زندان‌های اسرائیل زندانی و شکنجه شده‌اند، این درد را حتی پس از آنکه آزاد می‌شوند نیز فراموش نمی‌کنند. مخصوصا در کودکان، درد و رنج حاصل از زندان و شکنجه، با آزادی پایان نمی‌پذیرد و حتی شاید تا پایان عمر شخص، همراه وی باشد. یکی از مادران فلسطینی، تاثیر این شکنجه‌ها را در 
 
 
کودک خود، این گونه توصیف می‌کند:
پسرم شب‌ها لحظات سختی را در خواب می‌گذراند. او پیش از این پسری نیرومند و تندرست بود. اما در حال حاضر به خاطر کابوس‌هایش از شکنجه، شب‌ها در خواب می‌ترسد و با فریاد از خواب می‌پرد. زندان‌بانان، کودکان ما را فقط شکنجه نمی‌کنند بلکه روح آنها را می‌کشند و به روان آنها آسیب وارد می‌کنند. پسر من از آن زمان تاکنون به طور کلی تغییر کرده است.
 
 
*** کودکانی که مورد آزار و شکنجه قرار می‌گیرند، در بازگشت به مدرسه دچار مشکل می‌شوند
به گفته «قادر رسراس»، مدیر اجرایی و روانشناس بالینی در مرکز درمان و توانبخشی قربانیان شکنجه در فلسطین، این کودکان اغلب در بازگشت به مدرسه دچار مشکل می‌شوند. کابوس‌های شبانه آنها به از دست دادن تمرکز، دقت و قدرت برنامه ریزی منجر می‌شود.
 
 
وی در ادامه توضیح می‌دهد که:
ترس و اضطراب در کودکانی که تجربه شکنجه و سوءاستفاده سربازان اسرائیلی را داشتند، آنها را عصبی و حساس می‌کند. آنها مرتبا پشت سر خود، بیرون پنجره و اطراف را نگاه می‌کنند و نگران این هستند که سربازان دوباره سراغشان بیایند.
 

امامت، انتخابی است یا انتصابی؟

Posted: 26 Oct 2013 02:34 AM PDT

426244_874در آخرین مجلس از کتاب أمالی صدوق، روایتی عجیب از امام رضا(ع) نقل شده که آن حضرت در پاسخ یکی از پرسشگران معنای امامت و مقام والای امامان را شرح می‌کند. این حدیث شریف، بسیار خواندنی و شگفت‌انگیز است. در اینجا متن کل حدیث را مطابق ترجمه محمدباقر کمره‌ای نقل کرده و در انتها نیز متن عربی را آورده‌ایم. آیات قرآن در متن فارسی داخل گیومه آورده شده و در متن عربی با رنگ سبز مشخص شده‌اند.

محمد بن بابویه معروف به شیخ صدوق (متوفی ۳۸۱ هجری) کتاب مشهوری به نام «الأمالی» دارد که از دیر زمان مورد اقبال شیعیان بوده است. ایشان در طی ۹۷ مجلس، احادیث منقول از پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام را املاء فرموده و شاگردان ایشان مکتوب کرده‌اند. هر مجلس از این کتاب شامل ۱ تا ۲۰ حدیث است.
******
مجلس نود و هفتم‏
روز پنجشنبه ۱۱ روز از شعبان ۳۶۸ هجری، مانده در مشهد رضا
عبد العزیز بن مسلم گوید ما در روزگار على بن موسى الرضا(ع) در مرو بودیم و یک روز جمعه در مسجد جامعش گرد آمدیم و تازه وارد بودیم. مردم موضوع امامت را مورد گفتگو داشتند و اختلافات بسیار میان مردم بود. من شرفیاب حضور سید و مولایم رضا(ع) شدم و موضوع بحث روز مردم را به او خبر دادم. لبخندى زد و فرمود اى عبد العزیز! مردم نادانند و از دین خود فریب خوردند. به راستى خداى عز و جل پیغمبرش را قبض روح نکرد تا دین او را کامل کرد و قرآن را به او نازل فرمود که تفصیل هر چیز در آن است. حلال و حرام و حدود و احکام و آنچه مردم بدان نیاز دارند در آن بیان کرد و فرمود «ما در این کتاب چیزى فرو گذار نکردیم» [انعام/ ۳۸]. و در سفر حجة الوداع که آخر عمر پیغمبر بود فرمود «امروز دین را براى شما کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را براى شما پسندیدم تا دین شما باشد» [مائده/ ۳]. امر امامت از کمال دین و تمامیت نعمت است.
 
و آن حضرت از دنیا نرفت تا براى مردم معالم دین آنان را بیان کرد و راه آنها را روشن کرد و آنها را بر جاده حق واداشت على(ع) را براى آنها پیشوا ساخت و چیزى که امت بدان حاجتمند باشند وانگذاشت که بیان نکرده باشد. هر کس گمان کند خدا دینش را کامل نکرده کتاب خداوند عزیز را رد کرده و هر کس کتاب خدا را رد کند کافر است. آیا شما قدر امامت و موقعیت آن را در میان ملت می‌دانید؟ تا اختیار و انتخاب مردم در آن روا باشد؟ به راستى امامت اندازه‌‏اى فراتر و مقامى بزرگوارتر و موقعیتى بالاتر و آستانى والاتر و باطنى عمیق‏تر از آن دارد که عقل مردم بدان رسد و رأى و نظرشان بدان اندازه دهد تا بتوانند براى خود امامى انتخاب کنند. امامت مقامى است که حضرت ابراهیم خلیل پس از مقام نبوت و خُلّت از خدا، بدان رسید و این سومین درجه و فضیلتى بود که بدان مشرف گردید. و خداى تعالى جل ذکره بدان اشاره فرموده «به راستى تو را امام مردم ساختم» [بقره/ ۱۲۴]. حضرت خلیل از شادمانى بدین درجه و مقام، عرض کرد «و از ذریه و نژاد من هم بهره‏مند باشند؟» خداى تبارک و تعالى فرمود: «عهد و فرمان من به دست ظالمان نمی‌رسد» [بقره/ ۱۲۴]. و این آیه، امامت هر ظالمى را تا قیامت باطل کرده و آن را مخصوص برگزیدگان دانسته.

سپس خداى عز و جل او را گرامى داشت و امامت را در ذریه و نژاد برگزیدۀ او نهاد و فرمود: «اسحاق و یعقوب را به ابراهیم غنیمت بخشیدیم و همه را شایسته نمودیم و آنها را رهبرانى ساختیم که به دستور ما هدایت می‌کردند و کارهاى خیر را به آنها وحى کردیم و بر پا داشتن نماز و پرداخت زکاة را و براى ما عابدان بودند» [انبیاء/ ۷۲]. این امامت همیشه در ذریه او بود و از هم ارث می‌بردند قرن به قرن تا به پیغمبر(ص) رسید و خدا فرمود: «به راستى سزاوارترین مردم به ابراهیم پیروان اویند و همین‏ پیغمبر و کسانى که گرویدند و خدا ولى مؤمنان است» [آل‌عمران/ ۶۸].

این مقام امامت به آن حضرت اختصاص داشت و به دستور خدا آن را دریافت. به راستى که خداى تعالى آن را واجب کرده بود و به ذریه برگزیده منتقل گردید که خدا به آنها علم و ایمان داده. طبق گفته خداى عز و جل: «گفتند آن کسانى که به آنها علم و ایمان داده شد هر آینه در کتاب خدا ماندید تا روز قیامت» [روم/ ۵۶]. آنها فرزندان على(ع) هستند تا قیامت، زیرا پس از محمد پیغمبرى نیست.

این نفهم‌ها چطور براى خود امام می‌تراشند با آنکه امامت مقام انبیاء و ارث اوصیاء است؟! امامت خلافت از طرف خدا و رسول خدا و مقام امیر المؤمنین است و میراث حسن و حسین است. امامت زمام دین و نظام مسلمین و عزت مؤمنین است. امامت بنیاد پاک اسلام و شاخۀ با برکت آن است. به وسیله امامت نماز و روزه و زکاة و حج و جهاد درست می‌شوند، غنیمت و صدقات بسیار می‌گردند، حدود و احکام اجرا می‌شوند، مرزها و نواحى کشور مصون می‌شوند. امام حلال و حرام خدا را بیان مى‏کند و حدود خدا را بر پا می‌دارد و از دین خدا دفاع مى‏کند «با حکمت و پند نیک» [نحل/ ۱۲۵] و دلیل رسا به راه خدا دعوت می‌نماید. امام مانند آفتاب در عالم طلوع کند و بر افق قرار می‌گیرد که دست و دیدۀ مردم بدان نرسد.

امام ماه تابنده، چراغ فروزنده، نور برافروخته و ستارۀ رهنما در تاریکى شب‌ها و بیابان‏هاى تنها و گرداب دریاها است. امام آب گوارایی است براى تشنگى و رهبر بحق و نجات بخش از نابودی است. امام چون آتشى است بر تپه براى سرمازدگان، و دلیلى است در تاریکی‌ها که هر که از آن جدا شود هلاک است.

امام ابری است بارنده، بارانى است سیل آسا، آفتابی است فروزان و آسمانی است سایه‌بخش و زمینی است گسترده و چشمه‌‏ای است جوشنده و غدیر و باغى است. امام، امینى است یار و پدری است مهربان و برادرى است دلسوز و پناه بندگان خداست در موقع ترس و پیش‌آمدهاى بد. امام، امین خداى عز و جل است در میان خلقش و حجت او است بر بندگانش و خلیفه او است در بلادش و دعوت‏کننده به سوى خداى عز و جل است و دفاع‏کننده از خداى جل جلاله است.

امام کسى است که از گناهان پاک است و از عیوب برکنار، به دانش مخصوص است و به حلم و بردبارى موسوم. نظام دین است و عزت مسلمین و خشم منافقین و هلاک کفار. امام، یگانۀ روزگار خود است. کسى با او برابر نیست و دانشمندى با او همتا نیست و جایگزین ندارد. مانند و نظیر ندارد. بدون تحصیل [علم] مخصوص به فضل و از طرف مفضَّل منانِ وهابِ جواد و کریم بدان اختصاص یافته. کیست که به حقّ شناسایى امام برسد و تواند او را انتخاب کند؟ هیهات! هیهات! خِرد‌ها درباره‌اش گمراهند و خاطرها در گمگاه. عقل‌ها سرگردان و چشم‌ها بى‏دید، بزرگان در اینجا کوچکند، و حکیمان در حیرت، و سخنوران گنگ. بردباران کوته ‏نظر و هوشمندان گیج و نادان. شعراء لال و ادباء درمانده و پیشوایانِ بى‏‌زبان شرح یک مقامش نتوانند و وصف یکى از فضائلش ندانند. همه به عجز معترفند.

چگونه توان کنهش را وصف کرد و اسرارش فهمید؟ چطور کسى به جاى او ایستد و حاجت مربوط به او آورد؟ نه! چطور؟ از کجا؟ او در مقام خود اختری است که بر افروزد و از دسترس دست‏یازان و وصف واصفان فراتر است. انتخاب بشر کجا به این پایۀ برتر رسد؟ عقل کجا و مقام امام کجا؟ کجا چنین شخصیتى یافت شود؟ گمان برند که در غیر خاندان رسول(ص) امامى یافت شود؟ خودشان تکذیب خود کنند. بیهوده آرزو برند و به گردنۀ‏ بلند لغزاننده‏‌اى گام نهند که آنها را به نشیب پرتاب کند. خواهند به عقل نارساى خود امامى سازند و به رأى گمراه‏کننده پیشوایى پردازند، اما جز دورى از مقصد حق بهره نبرند.

«خدا آنها را بکشد! تا کى دروغ گویند؟» [توبه/ ۳۰]. به پرتگاه برآمدند و دروغ بافتند «و سخت به گمراهى افتادند» [نساء/ ۱۶۷] و به سرگردانى گرفتار شدند. دانسته و فهمیده امام خود را گذاشتند و پرچم باطل افراشتند «شیطان کارشان را برابرشان آرایش داد و آنها را از راه بگردانید با آنکه حق جلوی چشم آنها بود» [عنکبوت/ ۳۸]. از انتخاب‌شدۀ خداى جل جلاله و رسول خدا، روى برتافتند و به انتخاب باطل خویش گراییدند. قرآن ایشان را ندا می‌دهد: «پروردگار تو آنچه خواهد بیافریند و آنچه براى آنها انتخاب کند اختیارى در کار خود ندارند. منزه است خدا و برتر است از آنچه شریک او شمارند» [قصص/ ۶۸].

و خدا فرموده است: «در برابر حکم خدا و رسولش براى هیچ مرد و زن با ایمان، اختیارى در امرى از امورش نیست» [احزاب/ ۳۶]. و فرموده است: «چیست براى شما؟ چگونه قضاوت می‌کنید؟ یا بلکه کتابى دارید که از آن درس می‌خوانید؟ که حق دارید چه اختیار کنید؟ یا بر ما سوگندى دارید که امضاء شده و تا قیامت حق قضاوت دارید؟ بپرس کدامشان در این موضوع پیشوا است؟ یا براى آنها شریکانى است؟ بیاورند شرکاى خود را اگر راست گویند» [قلم/ ۳۶ تا ۴۱].

و خداى عز و جل فرموده است: «آیا در قرآن تدبر نکنند یا قفل بر دل دارند؟» [محمد/ ۲۴]. یا «خدا دلشان را مهر کرده و نمی‌فهمند» [توبه/ ۸۷]، یا گویند «می‌شنویم و شنوایى ندارند. به راستى بدترین جانوران نزد خدا کرها و گنگ‌‌هایی هستند که عقل ندارند. اگر خدا در آنها خیرى می‌دید به آنها شنوایى می‌داد و اگر هم مى‏شنیدند پشت می‌کردند و رو بر می‌گردانیدند» [انفال/ ۲۱ تا ۲۳]. یا گویند شنیدیم و عمداً مخالفت کردیم، «بلکه آن فضلى است که خدا به هر که خواهد دهد، خدا صاحب فضل بزرگ است» [جمعه/ ۴].

چگونه می‌توانند امام اختیار کنند با آنکه باید امام‏ شخصیتى باشد که ۱- دانا باشد و نادانى نداشته باشد ۲- راعى و سرپرستى باشد که شانه خالى نکند و نکول ننماید ۳- معدن قدس و طهارت و نور و زهد و علم و عبادت باشد ۴- مخصوص باشد به دعوت از طرف رسول خدا و از جانب او معین شود ۵- از نژاد فاطمه زهراء مطهره بتول باشد ۶- در نسب او تیرگى و گفت‌وگو نباشد و از بالاترین خاندان در قبیله قریش و کنگره رفیع بنى هاشم و عترت رسول اکرم و پسند خداى عز و جل باشد ۷- شرف اشراف و زادۀ عبدمناف باشد ۸- شکافنده حقائق علم و داراى مقام کامل بردبارى و حلم باشد ۹- مملو از معنویات امامت و داناى به تدبیر و سیاست باشد ۱۰- واجب الاطاعة باشد و به امر خدا قیام کند ۱۱- ناصح بندگان خدا و حافظ دین خداى عز و جل باشد.

به راستى پیغمبران و امامان(ع) را خدا توفیق دهد و از مخزون علم و حکمت خود به آنها چیزها عطا کند که به دیگران ندهد و دانش آنها برتر از دانش همۀ اهل زمان‏هاى آنها است، چنانچه خداى عز و جل فرماید: «آیا کسى که هدایت کند شایسته پیروی است یا کسى که نیازمند هدایت است؟ چه شده؟ شما چگونه قضاوت کنید؟» [یونس/ ۳۵] و فرمود: «به هر که حکمت داده شد خیر بسیار داده شده» [بقره/ ۲۶۹]. دربارۀ طالوت فرماید «به راستى خدا او را بر شما برگزید و افزونى در علم و جسم داد، خدا به هر که خواهد ملکش را بدهد، خداوند واسع و دانا است» [بقره/ ۲۴۷]. دربارۀ پیغمبر خود فرموده: «و فضل خداوند بر تو، بزرگ است» [نساء/ ۱۱۳]. دربارۀ خاندانش که از آل ابراهیم هستند فرمود: «یا حسد بردند به مردم، در آنچه خدا از فضل خود به آنها داد؟ محققاً عطا کردیم به آل ابراهیم کتاب و حکمت و به آنها بزرگى دادیم. برخى بدان ایمان داشته و برخى نداشته، دوزخ آتشى افروخته به قدر کفایت دارد» [نساء/ ۵۴ و ۵۵].

به راستى چون خدا بنده‌‏اى را براى اصلاح کار بندگان خود انتخاب کند به او شرح صدر عطا کند و در دلش چشمه‏هاى حکمت و فرزانگى بجوشاند و دانش خود را از راه الهام به او آموزد و در پاسخ هیچ سؤال و پرسشى در نماند و از حق و حقیقت سرگردان نشود. زیرا از طرف خداوند معصوم است و مشمول کمک و تأیید او است، از خطا و لغزش و برخورد ناصواب در امان است. خدا او را بدین صفات اختصاص داده تا حجت بالغه بر هر کدام از خلقش باشد که او را درک کند. «این فضل الهى است که به هر که خواهد عطا کند، خدا صاحب فضل بزرگى است» [حدید/ ۲۱].

آیا بشر قادر است چنین امامى انتخاب کند یا فرد منتخب آنها داراى چنین صفاتى بوده و آن را پیش انداخته‏‌اند؟ به حقّ خانۀ خدا که تعدى کردند و «قرآن را پشت سر انداختند. مثل اینکه مطلب را نمی‌دانند» [بقره/ ۱۰۱]. هدایت و شفا در کتاب خدا است که پشت بدان دادند «و پیرو هواى خود شدند» [محمد/ ۱۴] و خدا آنها را نکوهید و دشمن داشت و بدبخت ساخت و فرمود: «کیست گمراه‏تر از آنکه پیرو هوس خویش است، بى‏رهبرى از جانب خدا؟ به راستى خدا مردم ستمکار را هدایت نمی‌کند» [قصص/ ۵۰]. و فرمود: «هلاک شوند و خدا اعمالشان را باطل سازد» [محمد/ ۸]، و خداوند فرمود: «بزرگ است در دشمنى نزد خدا، و آنها که گرویدند همچنان خداوند بر دل هر متکبر جبارى مهر زند» [غافر/ ۳۵].

و صلى الله على محمد المصطفى و على المرتضى و فاطمة الزهراء و الائمة من ولدها المصطفین الاخیار، آل‌یس الابرار و سلم تسلیما کثیراً.

[شیخ صدوق، الأمالی، ترجمه محمدباقر کمره‌‏اى، انتشارات کتابچی، تهران، چ ۶، ۱۳۷۶؛ صفحات ۶۷۴ تا ۶۸۰] 
 

 

متن عربی حدیث 
یوم الخمیس لإحدى عشرة لیلة بقیت من شعبان سنة ثمان و ستین و ثلاثمائة فی مشهد الرضا


حَدَّثَنَا الشَّیْخُ الْجَلِیلُ أبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَیْهِ رِضْوَانُ الله عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ قَالَ حَدَّثَنَا أبُو مُحَمَّدٍ الْقَاسِمُ بْنُ الْعَلاءِ عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

کُنَّا فِی أیَّامِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا بِمَرْوَ فَاجْتَمَعْنَا فِی مَسْجِدِ جَامِعِهَا فِی یَوْمِ جُمُعَةٍ فِی بَدْءِ مَقْدَمِنَا فَأدَارَ النَّاسُ أمْرَ الإمَامَةِ وَ ذَکَرُوا کَثْرَةَ اخْتِلافِ النَّاسِ فِیهَا فَدَخَلْتُ عَلَى سَیِّدِی وَ مَوْلایَ الرِّضَا فَأعْلَمْتُهُ مَا خَاضَ النَّاسُ فِیهِ فَتَبَسَّمَ ثُمَّ قَالَ یَا عَبْدَ الْعَزِیزِ جَهِلَ الْقَوْمُ وَ خُدِعُوا عَنْ أدْیَانِهِمْ إنَّ الله عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَقْبِضْ نَبِیَّهُ حَتَّى أکْمَلَ لَهُ الدِّینَ وَ أنْزَلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنَ فِیهِ تَفْصِیلُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ بَیَّنَ فِیهِ الْحَلالَ وَ الْحَرَامَ وَ الْحُدُودَ وَ الأحْکَامَ وَ جَمِیعَ مَا یَحْتَاجُ النَّاسُ إلَیْهِ کَمَلًا فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ‏ءٍ [انعام/ ۳۸] وَ أنْزَلَ فِی حِجَّةِ الْوَدَاعِ وَ هِیَ آخِرُ عُمُرِهِ ص- الْیَوْمَ أکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإسْلامَ دِیناً [مائده/ ۳] وَ أمْرُ الإمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّینِ.

وَ لَمْ یَمْضِ ص حَتَّى بَیَّنَ لِأُمَّتِهِ مَعَالِمَ دِینِهِمْ وَ أوْضَحَ لَهُمْ سُبُلَهُ وَ تَرَکَهُمْ عَلَى قَصْدِ الْحَقِّ وَ أقَامَ لَهُمْ عَلِیّاً ع عَلَماً وَ إمَاماً وَ مَا تَرَکَ شَیْئاً یَحْتَاجُ إلَیْهِ الْأُمَّةُ إلا بَیَّنَهُ فَمَنْ زَعَمَ أنَّ الله عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یُکْمِلْ دِینَهُ فَقَدْ رَدَّ کِتَابَ الله عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ رَدَّ کِتَابَ الله عَزَّ وَ جَلَّ فَهُوَ کَافِرٌ فَهَلْ یَعْرِفُونَ قَدْرَ الإمَامَةِ وَ مَحَلَّهَا مِنَ الْأُمَّةِ فَیَجُوزَ فِیهَا اخْتِیَارُهُمْ إنَّ الإمَامَةَ أجَلُّ قَدْراً وَ أعْظَمُ شَأناً وَ أعْلَى مَکَاناً وَ أمْنَعُ جَانِباً وَ أبْعَدُ غَوْراً مِنْ أنْ یَبْلُغَهَا النَّاسُ بِعُقُولِهِمْ أوْ یَنَالُوهَا بِآرَائِهِمْ أوْ یُقِیمُوا إمَاماً بِاخْتِیَارِهِمْ إنَّ الإمَامَةَ خَصَّ الله بِهَا إبْرَاهِیمَ الْخَلِیلَ بَعْدَ النُّبُوَّةِ وَ الْخُلَّةِ مَرْتَبَةً ثَالِثَةً وَ فَضِیلَةً شَرَّفَهُ الله بِهَا فَأشَادَ بِهَا ذِکْرَهُ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏ إنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إماماً فَقَالَ الْخَلِیلُ سُرُوراً بِهَا وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ‏ الله تَبَارَکَ وَ تَعَالَى‏لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ‏ [بقره/ ۱۲۴] فَأبْطَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ إمَامَةَ کُلِّ ظَالِمٍ إلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ صَارَتْ فِی الصَّفْوَةِ.

ثُمَّ أکْرَمَهُ الله بِأنْ جَعَلَهَا فِی ذُرِّیَّتِهِ أهْلَ الصَّفْوَةِ وَ الطَّهَارَةِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ وَهَبْنا لَهُ إسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ نافِلَةً وَ کُلًّا جَعَلْنا صالِحِینَ. وَ جَعَلْناهُمْ أئِمَّةً یَهْدُونَ بِأمْرِنا وَ أوْحَیْنا إلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إقامَ الصَّلاةِ وَ إیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدِینَ‏ [انبیاء/ ۷۲] فَلَمْ تَزَلْ فِی ذُرِّیَّتِهِ یَرِثُهَا بَعْضٌ قَرْناً فَقَرْناً حَتَّى وَرِثَهَا النَّبِیُّ فَقَالَ جَلَّ جَلالُهُ- إنَّ أوْلَى النَّاسِ بِإبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الله وَلِیُ‏ الْمُؤْمِنِینَ‏ [آل‌عمران/ ۶۸].

فَکَانَتْ لَهُ خَاصَّةً فَقَلَّدَهَا النَّبِیُّ عَلَیْهَا بِأمْرِ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى رَسْمِ مَا فَرَضَ الله فَصَارَتْ فِی ذُرِّیَّتِهِ الأصْفِیَاءِ الَّذِینَ آتَاهُمُ الله الْعِلْمَ وَ الإیمَانَ بِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الإیمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِی کِتابِ الله إلى‏ یَوْمِ الْبَعْثِ‏ [روم/ ۵۶] وَ هِیَ فِی وُلْدِ عَلِیٍّ خَاصَّةً إلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ إذْ لا نَبِیَّ بَعْدَ مُحَمَّدٍ.

فَمِنْ أیْنَ یَخْتَارُ هَؤُلاءِ الْجُهَّالُ إنَّ الإمَامَةَ هِیَ مَنْزِلَةُ الأنْبِیَاءِ وَ إرْثُ الأوْصِیَاءِ إنَّ الإمَامَةَ خِلافَةُ الله عَزَّ وَ جَلَّ وَ خِلافَةُ الرَّسُولِ وَ مَقَامُ أمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مِیرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ إنَّ الإمَامَةَ زِمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ صَلاحُ الدُّنْیَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِینَ إنَّ الإمَامَةَ أُسُّ الإسْلامِ النَّامِی وَ فَرْعُهُ السَّامِی بِالإمَامِ تَمَامُ الصَّلاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصِّیَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ تَوْفِیرُ الْفَیْ‏ءِ وَ الصَّدَقَاتِ وَ إمْضَاءُ الْحُدُودِ وَ الأحْکَامِ وَ مَنْعُ الثُّغُورِ وَ الأطْرَافِ الإمَامُ یُحِلُّ حَلالَ الله وَ یُحَرِّمُ حَرَامَ الله وَ یُقِیمُ حُدُودَ الله وَ یَذُبُّ عَنْ دِینِ الله وَ یَدْعُو إلَى سَبِیلِ رَبِّهِ- بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ[نحل/ ۱۲۵] وَ الْحُجَّةِ الْبَالِغَةِ الإمَامُ کَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ لِلْعَالَمِ وَ هِیَ فِی الْأُفُقِ بِحَیْثُ لا تَنَالُهَا الأیْدِی وَ الأبْصَارُ.

الإمَامُ الْبَدْرُ الْمُنِیرُ وَ السِّرَاجُ الظَّاهِرُ وَ النُّورُ السَّاطِعُ وَ النَّجْمُ الْهَادِی فِی غَیَاهِبِ الدُّجَى وَ الْبَلَدِ الْقِفَارِ وَ لُجَجِ الْبِحَارِ الإمَامُ الْمَاءُ الْعَذْبُ عَلَى الظَّمَاءِ وَ الدَّالُّ عَلَى الْهُدَى وَ الْمُنْجِی مِنَ الرَّدَى الإمَامُ النَّارُ عَلَى الْیَفَاعِ الْحَارُّ لِمَنِ اصْطَلَى بِهِ وَ الدَّلِیلُ عَلَى الْمَسَالِکِ مَنْ فَارَقَهُ فَهَالِکٌ.

الإمَامُ السَّحَابُ الْمَاطِرُ وَ الْغَیْثُ الْهَاطِلُ وَ الشَّمْسُ الْمُضِیئَةُ وَ الأرْضُ‏ الْبَسِیطَةُ وَ الْعَیْنُ الْغَزِیرَةُ وَ الْغَدِیرُ وَ الرَّوْضَةُ الإمَامُ الأمِینُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الرَّقِیقُ وَ الأخُ الشَّفِیقُ وَ مَفْزَعُ الْعِبَادِ فِی الدَّاهِیَةِ الإمَامُ أمِینُ الله فِی أرْضِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِیفَتُهُ فِی بِلادِهِ وَ الدَّاعِی إلَى الله وَ الذَّابُّ عَنْ حَرَمِ الله.

الإمَامُ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ الْمُبَرَّأُ مِنَ الْعُیُوبِ مَخْصُوصٌ بِالْعِلْمِ مَوْسُومٌ بِالْحِلْمِ نِظَامُ الدِّینِ وَ عِزُّ الْمُسْلِمِینَ وَ غَیْظُ الْمُنَافِقِینَ وَ بَوَارُ الْکَافِرِینَ الإمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لا یُدَانِیهِ أحَدٌ وَ لا یُعَادِلُهُ عَالِمٌ وَ لا یُوجَدُ بِهِ [مِنْهُ‏] بَدَلٌ وَ لا لَهُ مِثْلٌ وَ لا نَظِیرٌ مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ کُلِّهِ مِنْ غَیْرِ طَلَبِ مَنْزِلَةٍ وَ لا اکْتِسَابٍ بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَبْلُغُ بِمَعْرِفَةِ الإمَامِ أوْ یُمْکِنُهُ اخْتِیَارُهُ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الألْبَابُ وَ حَسَرَتِ الْعُیُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَیَّرَتِ الْحُکَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الألْبَابُ وَ کَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَیِیَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأنٍ مِنْ شَأنِهِ أوْ فَضِیلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ فَأقَرَّتْ بِالْعَجْزِ وَ التَّقْصِیرِ.

وَ کَیْفَ یُوصَفُ أوْ یُنْعَتُ بِکُنْهِهِ أوْ یُفْهَمُ شَیْ‏ءٌ مِنْ أمْرِهِ أوْ یُوجَدُ مَنْ یَقُومُ مَقَامَهُ وَ یُغْنِی غَنَاءَهُ لا کَیْفَ وَ أیْنَ وَ هُوَ بِحَیْثُ النَّجْمُ مِنْ أیْدِی الْمُتَنَاوِلِینَ وَ وَصْفِ الْوَاصِفِینَ فَأیْنَ الإخْتِیَارُ مِنْ هَذَا وَ أیْنَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا وَ أیْنَ یُوجَدُ مِثْلُ هَذَا أ ظَنُّوا أنَّ ذَلِکَ یُوجَدُ فِی غَیْرِ آلِ الرَّسُولِ کَذَبَتْهُمْ وَ الله أنْفُسُهُمْ‏ وَ مَنَّتْهُمُ الأبَاطِیلَ وَ ارْتَقَوْا مُرْتَقًى صَعْباً دَحْضاً تَزِلُّ عَنْهُ إلَى الْحَضِیضِ أقْدَامُهُمْ رَامُوا إقَامَةَ الإمَامِ بِعُقُولٍ حَائِرَةٍ بَائِرَةٍ نَاقِصَةٍ وَ آرَاءٍ مُضِلَّةٍ فَلَمْ یَزْدَادُوا مِنْهُ إلا بُعْداً.

قاتَلَهُمُ الله أنَّى یُؤْفَکُونَ‏ [توبه/ ۳۰] لَقَدْ رَامُوا صَعْباً وَ قَالُوا إفْکاً وَ ضَلُّوا ضَلالاً بَعِیداً [نساء/ ۱۶۷] وَ وَقَعُوا فِی الْحَیْرَةِ إذْ تَرَکُوا الإمَامَ عَنْ بَصِیرَةٍ- وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَ کانُوا مُسْتَبْصِرِینَ‏ [عنکبوت/ ۳۸] ‌رَغِبُوا عَنِ اخْتِیَارِ الله وَ اخْتِیَارِ رَسُولِهِ إلَى اخْتِیَارِهِمْ وَ الْقُرْآنُ یُنَادِیهِمْ- وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ سُبْحانَ الله وَ تَعالى‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ‏ [قصص/ ۶۸].

وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إذا قَضَى الله وَ رَسُولُهُ أمْراً أنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أمْرِهِمْ‏ [احزاب/ ۳۶] وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏ ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ أمْ لَکُمْ کِتابٌ فِیهِ تَدْرُسُونَ. إنَّ لَکُمْ فِیهِ لَما تَخَیَّرُونَ. أمْ لَکُمْ أیْمانٌ عَلَیْنا بالِغَةٌ إلى‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ إنَّ لَکُمْ لَما تَحْکُمُونَ. سَلْهُمْ أیُّهُمْ بِذلِکَ زَعِیمٌ. أمْ لَهُمْ شُرَکاءُ فَلْیَأتُوا بِشُرَکائِهِمْ إنْ کانُوا صادِقِینَ‏ [قلم/ ۳۶ تا ۴۱].

وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏ أ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أقْفالُها [محمد/ ۲۴] أمْ‏ طَبَعَ الله عَلى‏ قُلُوبِهِمْ‏ … فَهُمْ لا یَفْقَهُونَ‏ [توبه/ ۸۷] أمْ‏ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا یَسْمَعُونَ. إنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ الله الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ. وَ لَوْ عَلِمَ الله فِیهِمْ خَیْراً لاسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ‏ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَیْنا [انفال/ ۲۱ تا ۲۳] بَلْ هُوَ فَضْلُ الله یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ الله ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ‏ [جمعه/ ۴].

فَکَیْفَ لَهُمْ بِاخْتِیَارِ الإمَامِ- وَ الإمَامُ عَالِمٌ لا یَجْهَلُ رَاعٍ لا یَنْکُلُ مَعْدِنُ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَةِ وَ النُّسُکِ وَ الزَّهَادَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَةِ مَخْصُوصٌ بِدَعْوَةِ الرَّسُولِ وَ هُوَ نَسْلُ الْمُطَهَّرَةِ الْبَتُولِ لا مَغْمَزَ فِیهِ فِی نَسَبٍ وَ لا یُدَانِیهِ ذُو حَسَبٍ فِی الْبَیْتِ مِنْ قُرَیْشٍ وَ الذِّرْوَةِ مِنْ هَاشِمٍ وَ الْعِتْرَةِ مِنَ الرَّسُولِ [مِنْ آلِ الرَّسُولِ‏] وَ الرِّضَا مِنَ الله شَرَفُ الأشْرَافِ وَ الْفَرْعُ مِنْ عَبْدِ مَنَافٍ نَامِی الْعِلْمِ کَامِلُ الْحِلْمِ مُضْطَلِعٌ بِالإمَامَةِ عَالِمٌ بِالسِّیَاسَةِ مَفْرُوضُ الطَّاعَةِ قَائِمٌ بِأمْرِ الله نَاصِحٌ لِعِبَادِ الله حَافِظٌ لِدِینِ الله.

إنَّ الأنْبِیَاءَ وَ الأئِمَّةَ یُوَفِّقُهُمُ الله عَزَّ وَ جَلَّ وَ یُؤْتِیهِمْ مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِهِ وَ حِلْمِهِ مَا لا یُؤْتِیهِ غَیْرَهُمْ فَیَکُونُ عِلْمُهُمْ فَوْقَ کُلِّ عِلْمِ أهْلِ زَمَانِهِمْ فِی قَوْلِهِ جَلَّ وَ عَزَّ- أ فَمَنْ یَهْدِی إلَى الْحَقِّ أحَقُّ أنْ یُتَّبَعَ أمَّنْ لا یَهِدِّی إلا أنْ یُهْدى‏ فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ‏ [یونس/ ۳۵] وَ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً [بقره/ ۲۶۹] وَ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی طَالُوتَ‏ إنَّ الله اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ الله یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ الله واسِعٌ عَلِیمٌ‏ [بقره/ ۲۴۷] وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِیِّهِ ص- وَ کانَ فَضْلُ الله عَلَیْکَ عَظِیماً [نساء/ ۱۱۳] وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الأئِمَّةِ مِنْ أهْلِ بَیْتِهِ وَ عِتْرَتِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ ص- أمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ الله مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إبْراهِیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً. فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ کَفى‏ بِجَهَنَّمَ سَعِیراً [نساء/ ۵۴ و ۵۵].

وَ إنَ‏ الْعَبْدَ إذَا اخْتَارَهُ الله عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِکَ وَ أوْدَعَ قَلْبَهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَةِ وَ ألْهَمَهُ الْعِلْمَ إلْهَاماً فَلَمْ یَعْیَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لا یُحَیَّرُ فِیهِ عَنِ الصَّوَابِ وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَیَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أمِنَ الْخَطَایَا وَ الزَّلَلَ وَ الْعِثَارَ وَ خَصَّهُ الله بِذَلِکَ لِیَکُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ ذلِکَ فَضْلُ الله یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ الله ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ [حدید/ ۲۱].

فَهَلْ یَقْدِرُونَ عَلَى مِثْلِ هَذَا فَیَخْتَارُوهُ أوْ یَکُونُ مُخْتَارُهُمْ بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَیُقَدِّمُوهُ تَعَدَّوْا وَ بَیْتِ الله الْحَقَّ وَ نَبَذُوا کِتابَ الله وَراءَ ظُهُورِهِمْ کَأنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ‏ [بقره/ ۱۰۱] وَ فِی کِتَابِ الله الْهُدَى وَ الشِّفَاءُ فَنَبَذُوهُ‏ وَ اتَّبَعُوا أهْواءَهُمْ [محمد/ ۱۴] فَذَمَّهُمُ الله وَ مَقَّتَهُمْ وَ أتْعَسَهُمْ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏وَ مَنْ أضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَیْرِ هُدىً مِنَ الله إنَّ الله لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ‏ [قصص/ ۵۰] وَ قَالَ‏ فَتَعْساً لَهُمْ وَ أضَلَّ أعْمالَهُمْ‏ [محمد/ ۸] وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ الله وَ عِنْدَ الَّذِینَ آمَنُوا کَذلِکَ یَطْبَعُ الله عَلى‏ کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ [غافر/ ۳۵].

مشرق


شمع عشق بهترین هدیه برای یک دوست آموزش کوچک کردن شکم پس از زایمان بصورت تصویری و کامل

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا من را با عنوان وبلاگ وحید جنتی و آدرس http://vahidjam.lxb.ir/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک من در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.