وبلاگ شخصی من
وبلاگ وحید جنتی

سقای ادب/شهادت حضرت اباالفضل العباس (ع)

Posted: 12 Nov 2013 07:34 PM PST

حضرت عباس وقتی دید بیشتر یاران امام به شهادت رسیدند به برادرانش (عثمان – جعفر- عبدالله) فرمود پیش از من به میدان بروید و فدا شوید تا من شهادت و اخلاص شما را نسبت به خدا و رسولش بچشم ببینم. همگی به نوبت اطاعت کردند و بعد از اذن از امام به میدان رفتند و به شهادت رسیدند وقتی حضرت ابوالفضل(ع) تنهایی خودش را می بیند جلو می آید و عرض می کند مولا به من اجازه بدهید من هم بروم امام گریه سختی نمودند و فرمودند تو علمدار من هستی؛حضرت عباس(ع) عرض کرد دیگر طاقت ندارم، سینه ام تنگ شده از زندگانی دنیا بیزارم می خواهم از این گروه منافق خونخواهی کنم مولا فرمود حال که می خواهی بروی، برو مقداری آب برای فرزندان بیاور، قبلا به حضرت عباس لقب سقا داده بودند برای اینکه یکی دو نوبت در شبهای گذشته توانسته بود برود صف دشمن را بشکند و برای اطفال آب بیاورد و اینطور نبود که سه شبانه روز در آن گرمای عراق آب نخورده باشند بلکه سه شبانه روز آب برای آنها ممنوع بود و شریعه فرات را بسته بودند حتی شب عاشورا، آب تهیه کردند و غسل شهادت نمودند وقتی امام به حضرت عباس فرمود حالا که عزم رفتن داری برو آب بیاور حضرت عباس عرض کرد چشم. ببینید چقدر منظره باشکوهی است چقدر عظمت و شجاعت و دلاوری و انسانیت و معرفت و شرافت و فداکاری یک تنه خودش را به جمعیت سر تا پا مجهز به سلاح می زند در برابر سپاه دشمن می ایستد و به پند و اندرز می پردازد ولی آنها را سودی نمی بخشد.

عباس(ع) خدمت امام می رسد و آنچه از لشکر عمر سعد دید به امام رساند حضرت عباس ناگهان صدای کودکان را شنید که فریاد می زدند العطش العطش برای حضرت عباس خیلی سخت بود. صدای العطش کودکان را بشنود و کاری نکند از این رو سوار اسب شد و نیزه به دست گرفت و مشک آبی را همراه خود برد و به طرف شط فرات راهی شد شریعه فرات با ۴ هزار نیرو محافظت می شد اسب را داخل آب  می برد. اول مشک را پر از آب می کند و به دوش می اندازد حضرت عباس تشنه است و هوا بسیار گرم. زمان واقعه عاشورا به روایتی دیگر مهرماه بوده است او جنگیده تا به فرات رسیده خسته و کوفته وارد آب شده، همانطوریکه سوار بر اسب است  آب تا زیر شکم اسب را فر می گیرد، دست زیر آب می برد مقداری آب با دو دستش بر می دارد تا نزدیکیهای لبانش می آورد آنهایی که از دور ناظر بودند ، گفته اند: اندکی تامل کرد بعد دیدیم آب را نخورد و روی آب فرات ریخت هیچکس نفهمید چرا قمر بنی هاشم آب نخورد.
 
اطاعت محض را ببینید با کلمه چشم برای آوردن آب راهی می شود، ایشان آب نمی خورد و با رجزی که بعد از خروج از آب می خواند دلیل آب نخوردن خود را بیان کرده است شاید هم حضرت عباس فکر کرده است که مولایش فرموده آب برای بچه ها بیاور یعنی حسین نمی خواهد آب بخورد یعنی به عباس اجازه نداده است که او هم آب بخورد.حضرت عباس همین که از آب خارج شد رجزی خواند که در رجز، مخاطب خودش بوده است، نه دیگران و از این رجز فهمیدند که چرا آب نخورده است:
 
یا نفس من بعدالحسن هونی               فبعده لا کنت ان تکونی
هذالحسین شارب المنون                    و تشربین باردالمعین
و الله ما هذا فعال دینی                      و لافعال صادق الیقین
 
یعنی ای نفس ابوالفضل می خواهم بعد از حسین زنده بمانی – حسین شربت مرگ می نوشد و او در کنار خیمه ها با لب تشنه ایستاده است و تو آب بیاشامی پس مردانگی کجا رفت ، شرف کجا رفت، مواسات و همدلی کجا رفت مگر حسین امام تو نیست هرگز دین چنین اجازهای به من نمی دهد هرگز وفای من چنین اجازه ای به من نمی دهد .
 
حضرت ابالفضل مسیر برگشت خود را عوض نمود و از داخل نخلستانها برمی گردد تا شاید مشک را سالم برساند چون قبلا از راه مستقیمی آمده بود ولی حالا همراهش امانتی گرانبها دارد و تمام همتش این بود که آب را سالم برساند لذا از داخل نخلستانها که امنیت بیشتری داشت برگشت دشمنان راه را بر او بستند و او را محاصره کرند تا آنکه نوفل ازرق شمشیری به دست راست حضرت زد و آن را زا بدن جدا نمود. در همین حال بود که دیدند ابالفضل رجز را عوض کرد و معلوم شد که حادثه ای تازه پیش آمده او می فرمود: والله ان قطعتم یمینی – انی احامی ابداً عن دینی (بخدا قسم اگر دست راستم را ببرید من دست از دامن حسین بر نمی دارم) مشک آب را برشانه چپ قرار داد بار دیگر نوفل ازرق، ضربه ای دیگر زد و دست چپ حضرت را از مچ جدا نمود. طولی نکشید که رجز دوباره عوض شد در این رجز فهماند که دست چپش هم بریده شده است . راویان نوشته اند به هر زحمت بود مشک آب را چرخاند و آن را به دندان گرفتن و خودش را روی آن انداخت تا سالم بماند اما سپس تیری آمد و به مشک رسید و  آب مشک از دست رفت . ببینید آن لحظه چه حالی پیدا می کند دیگر با چه روئی دست خالی به خیمه ها برگردد و بچه ها به عمو عباس بگویند العطش؟!
 
یا نفس لا تخشی من الکفار            و ابشری برحمه الجبار
 مع النبی السید المختار                  قد قطعوا الببغیهم سری
 
قربانت ای حضرت عباس !!! تیری دیگر می آید بر سینه حضرت می نشیند و عده ای گفته اند عمودی آهنی بر فرق مبارکش می خورد و او را از اسب به زمین می اندازد. اینجا بود که برادر خود حسین را برای اولین بار به نام برادر مرا دریاب خطاب می کند مقام معنوی عباس آنقدر زیاد بود که به خود اجازه نمی داد کمتر از مولا به برادرش بگوید حضرت صدای برادر را شنید خود را به بالین برادرش رساند همین که بدن پاره پاره و دستهای جدا شده او را می بیند گریه می کند و می فرماید الان انکسر ظهری و قلت حیلتی   اکنون پشتم شکست و چاره من گسسته و کم شده حضرت عباس نقش زمین است از مولایش حسین درخواست می کند که:  یک چشمم باز است آن را از خون پاک کن تا یکباره دیگر تو را ببینم دیگر در خواستش اینکه مرا کنار خیمه ها مبر من به بچه ها قول آب دادم خجالت می کشم مرا اینطور ببینند . ام البنین دختر خزام بن خالد بن ربیعه است ام البنین خواهر شمر ذی الجوشن یعنی شمر دایی حضرت عباس و دایی ناتنی امام حسین بوده است.
برای دریافت با کیفیت بالا، روی تصویر فوق کلیک نمایید.
 
محل دفن حضرت عباس (ع):
حضرت عباس قبرش نزدیک محل شهادتش کنار شریعه فرات است و سن ایشان لحظه شهادت ۳۴ سال بوده است .
حسین عماد زاده ،ایشان نویسنده متبحری است که رحلت نمودند ایشان کتابی مخصوص حضرت عباس می نویسد و وقتی جناب عمادزاده به عتبات عالیات تشریف می برند خدّام مرقد حضرت ابوالفضل (ع) بخاطر کتابی که راجع به حضرت عباس نشوته است خوشحال می شوند لذا خدّام به او احترام زیادی می گذارند حتی به ایشان اجازه می دهند تا قبر حضرت را برای او باز کند و ایشان به زیر جایگاه تصریح حضرت بروند. خدّام می گفتند جایگاه را فقط برای بز رگان باز می کنیم و این جایزه توست که برای حضرت عباس زحمت کشیدی.وقتی عمادزاده به کنار قبر می رود یک چاله ای را کنار مرقد حضرت می بیند و داخل چاله را آب گرفته است عماد از خدام می پرسد چرا اینجا چاله ای است و درونش را آب گرفته است خدام گفتند مرقد حضرت کنار فرات است و سطح زمین با آب زیاد فاصله ندارد لذا ما چاله ای کندیم تا داخل قبر را آب نگیرد ببینید چه قدر دردناک است چون حضرت زمان شهادت آب نخورند و آب هم  تا کنا ر حضرت می آید ولی داخل قبر نمی تواند برود سپس عماد می گوید حالا که لطفی شامل من شده است دو رکعت نماز هم کنار حضرت بخوانم رکعت دوم در قنوت به مرقد حضرت چشمم افتاد دیدم حضرت با آن قد رشیدی که داشته چقدر مرقد کوچکی دارند که مانند قبر طفلی می ماند لا حول و لا قوه بالله العلی العظیم.
 
حال نمی دانم این چه رابطه ای است که بعد از قرنها اشک از رخسارمان سرازیر می گردد این میوه دل علی (ع) وجود مقدس ابالفضل وقتی دستش را قطع می کنند دشمنان، جرات می یابند و به سوی ایشان می ریزند به او حمله می کنند تیری به چشم مبارکش می زنند و  آقا دیگر نمی بیند ، از طرفی هم دست ندارد که تیر را بیرون بیارود، زانوی ها و پایش را جمع می کند و تیر را از چشم خود خارج می کند خون چشم آقا را گرفته جایی را نمی بیند دشمنان به او شمشیر می زنند حضرت که هیچوقت مولایش را برادر صدا نمی کرد فریاد می زند یا اخا ادرک اخا لا یوم کیومک  یا ابا عبدالله …
 
محبوب دل حضرت زهراست ابالفضل 
در خانه ی زهراست که سقاست ابالفضل
اولاد علی مست جمال علویَش 
در ماهرخان، ماه دل آراست ابالفضل
در اوج مناجات سحر موقع سجده  
دیدار رخ فاطمه می خواست ابالفضل
با خطبه ی کوتاه که درکعبه سروده 
فهماند که پرورده ی مولاست ابالفضل
او صاحب علمی است که فرمود لدنّی است 
در علم چنان زینب کبری است ابالفضل
درکرب و بلا بر همه زوار حسینش 
با دست قلم گشته پذیراست ابالفضل 
تا بود، کسی چشم سوی خیمه نینداخت 
چون غیرت حیدر به رو دنیاست ابالفضل
 
منبع: فرهنگ نیوز
 

دیپلماسی حجاب با طعم قهرمانی

Posted: 12 Nov 2013 07:10 PM PST

مریم هاشمی، قهرمان مسابقات جهانی ووشو در مالزی، برای دومین بار مدال طلای خود را تقدیم رهبر انقلاب کرد. خانم محجبه‌ای که با حضور مقتدرانه در این دوره از مسابقات نه تنها دومین مدال طلای جهانی خود را کسب کرد بلکه در مصاحبه‌های خود نیز از جمهوری اسلامی دفاع کرد.

حضور این بانوی ایرانی در بیت رهبری باعث شنیده شدن سخنانی از زبان رهبر معظم انقلاب شد که بازخوانی آن خالی از لطف نیست.

«شما با نمایش شخصیت و هویت زن مسلمان ایرانی نشان دادید که در میادین ورزشی نیز یک زن مسلمان می‌تواند با حفظ حجاب و حدود دینی، حضوری مقتدر و عزت آفرین داشته باشد. یکی از برنامه‌های ثابت جنگ روانی دشمنان علیه جمهوری اسلامی، القای این ادعای نادرست است که نخبگان عرصه‌های مختلف با نظام اسلامی میانه‌ای ندارند که شما با اقدام خود، وابستگی به نظام اسلامی را از یک سکوی جهانی اعلام کردید.»

 

 

امروزه دیپلماسی عمومی تبدیل به مفهومی پرپیمانه و البته نام‌آشنا شده است. دیپلماسی عمومی را به معنای تقویت منافع ملی از طریق شناخت، اطلاع رسانی و تأثیرگذاری بر مردم کشورهای دیگر و گسترش گفتگو میان شهروندان و نهادهای یک کشور و همتایان خارجی آنان تعریف می‌‌کنند. دیپلماسی عمومی روش‌ها و مدل‌های فراوانی دارد که یکی از آن‌ها “زیپ دیپلماسی” است. زیپ‌دیپلماسی به معنای نوعی دیپلماسی است که در آن گروه‌ها و افراد به عنوان دنده‌های یک لبه زیپ با گروه‌ها و افراد هم سطح خود در دنیا ارتباط برقرار کرده و به مثابه دو لبه یک زیپ در کنار یکدیگر قرار گرفته و پیوند می‌یابند. زیپ‌دیپلماسی یکی از شیوه‌های بالقوه برای عرصه دیپلماسی عمومی است. دیپلماسی تجاری، ورزشی، دانشگاهی و … از این دست می‌باشند؛ یکی از مهم‌ترین این گروه‌ها که خود به تنهایی جایگاهی سترگ دارد، دیپلماسی زنان است. و در ادامه آن شاهد نوع جدیدی از دیپلماسی هستیم که جلب توجه کرده و در عین سادگی، مفهومی بسیار عمیق را به مخاطب خود در سراسر جهان منتقل می‌کند: دیپلماسی حجاب.

در حالی که زنان نماینده نیمی از جمعیت جهان هستند، بسیاری از کسانی که به مطالعه توسعه انسانی می‌پردازند، دیپلماسی عمومی را وسیله‌ای برای پیشرفت و توانمندسازی زنان و دختران در سراسر جهان ارزیابی می‌کنند. با این وصف، در کشورمان شاهد وقوع امری جالب بودیم چرا که قهرمان زن کشورمان در یک رشته‌ی رزمی پس از دریافت مدال طلای خود و اهدای بلافاصله آن به رهبر انقلاب، سخنی ژرف با زنان دنیا در میان گذاشت و آن اینکه، در عین صلابت و اقتدار، به هیچ مرد اجنبی‌ای اجازه چشم‌چرانی و هرزگی نمی‌دهد؛ سخنی که تقریبا همه زنان آن را از درون خود نیز می‌شوند و این بار آن را از بلندترین قله‌های جهانی ورزش شنیده‌اند. به علاوه، این حرکت بانوی ورزشکار ایرانی نه تنها از سر ترس و اجبار نبوده بلکه آن را عزت‌مندانه به تفکرات اسلامی و ولایی خود مرتبط می‌کند.

رهبر معظم انقلاب همواره در سخنان خود به عبارت «عزت، حکمت، مصلحت» در سیاست خارجی اشاره داشته و ذکر کرده‌اند که دیپلماسی ایرانی باید همیشه در این مثلث دینی و قرآنی حرکت کند. همان‌طور که پیش‌تر از نظر گذشت رهبر معظم انقلاب در سخنان دیروزشان، حضور این زن ورزشکار را حضوری مقتدر و عزت‌آفرین دانسته‌اند.

قهرمانی جهان مریم هاشمی در رشته ووشو که همراه با دفاع از پاسداری جمهوری اسلامی بود، همان عزت مورد نظر حضرت آقا را به وجود آورده و توامان حکمت حضور زنان ورزشکار محجبه در عرصه‌های بین‌المللی که همان دفاع از اسلام باشد را به رخ همگان کشید.

 

مهم‌ترین و اساسی‌ترین علت هراس و دشمنی غرب از حضور زنان مسلمان محجبه در عرصه‌های مختلف از جمله ورزشی؛‌ ترس از الگو شدن زن مسلمان برای دیگر زنان دنیا است. به ویژه آن که در شرایط کنونیِ بحران‌های خانوادگی و فرهنگی و اقتصادی جهان غرب، خدشه‌ای جبران‌ناپذیر بر پیکره آخرین نسخه تمدنی غرب یعنی لیبرال دموکراسی وارد می‌آورد. حضور زنان محجبه مسلمان در میان توجه تماشاگران مسابقات جهانی از سراسر عالم می‌تواند پیام بلند و رسایی باشد در مقابل دیدگاه محدودیت و انزوای زن در اسلام که از سوی فمینیست‌های داخلی و خارجی عنوان می‌شود.

 

از آثار دیپلماسی حجاب، جذب زنان مظلوم و مغفولی است که در سراسر دنیا تنها به دلیل زن بودن، از سوی مردان شهوت‌ران جوامع مدرن مورد آزار و اذیت‌های فراوان قرار گرفته و می‌گیرند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره می‌فرمایند: «غربی‌ها مدعی‌اند که حجاب یک مسئله دینی است و در جوامع لائیک نباید ظهور پیدا کند اما علت واقعی مخالفت غرب با حجاب این است که سیاست راهبردی و بنیانی غرب درباره زن؛ یعنی عرضه شدن و هرزه شدن زن را با چالش روبرو می‌کند و مانع تحقق آن می‌شود.»

 

 حجاب، سفیر اسلام در پهنه گیتی بوده و بالاترین سطح دیپلماسی عمومی در عرصه‌ی عمومی زنان جهان را به خوبی مدیریت می‌کند. استفاده از این فرصت حیاتی برای نشان دادن آزادی واقعی و آزادگی زن محجبه‌ مسلمان در دنیا ضروری می‌نماید .

 

 


شمع عشق بهترین هدیه برای یک دوست آموزش کوچک کردن شکم پس از زایمان بصورت تصویری و کامل

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا من را با عنوان وبلاگ وحید جنتی و آدرس http://vahidjam.lxb.ir/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک من در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.