وبلاگ شخصی من
وبلاگ وحید جنتی

سخنرانی استاد رائفی پور در مراسم عزاداری شهادت حضرت رقیه(س)

Posted: 29 Nov 2013 01:20 PM PST

raefipur

مراسم عزاداری شهادت حضرت رقیه (س)

با سخنرانی استاد علی اکبر رائفی پور

زمان: یکشنبه ۱۷ آذر۱۳۹۲- همزمان با برگزاری نماز مغرب و عشاء

مکان: مشهد مقدس- بلوار قرنی- نبش قرنی ۲۴- مسجد حاج اسدالله اسکندری

**اللهم عجل لولیک الفرج**

چرا قیام امام حسین(ع) متفاوت است؟

Posted: 29 Nov 2013 12:24 PM PST

امام حسین(ع) با تمام قامت قد علم کرد تا اسلام پایدار بماند و با خون خود و هفتاد و دو تن از یاران با وفایش درخت اسلام را برای همیشه تاریخ آبیاری کرد. عاشورا مترادف گشت با دو کلمه شهادت و اسارت که شهادت، التهاب و عشق رسیدن به لقاءالله است و اسارت وفاداری و صداقتی باور نکردنی است در برپا نگه داشتن پرچم سرخ شهادت، و کربلا الگوی همیشگی ماست تا در مقابل دشمن دچار تردید نگردیم و شوکت جبهه باطل را ناپایدار بدانیم.

امام حسین(ع) با نثار خون خویش در محکمه تاریخ انسانیت شهادت داد که ایمان و آگاهی و شناخت، موجب به وجود آمدن مسئولیت می شود نه قدرت و امکان. پس هر کس که بیشتر آگاه است بیشتر مسئول می باشد. بدین سان امام حسین(ع) آبروی انسانیت و تاریخ را برای همیشه خرید و بیمه کرد. حرکت امام حسین(ع) حرکتی احیاگرانه بود. ایشان به عنوان مصلح و احیاگری که بر فضای سیاسی و مذهبی زمان خویش معترض است برآشفت و قیام کرد. امام حسین(ع) با بیان رسا و عملی خود فریاد تمام تاریخ شد که “ان لم تکن و لکم دین و لا تخافون یوم المعاد فکونوا احرارا فی دنیا کم.”

در تاریخ پر ماجرای انسان، سخن از قیام فراوان می باشد به ویژه قیام پیامبران و مصلحان بزرگ تاریخ بسیار است ولی قیام امام حسین(ع) جایگاه دیگری دارد زیرا امام حسین(ع) شاهد و وارث تاریخی است که در آن جنایت و بیداد و نیرنگ به نهایت رسیده است. پس نهضت امام حسین(ع)قیام الهی و متکی بر وحی می باشد که دیگر در طول تاریخ نسل بشر بر روی کره ارض سابقه نداشته و نخواهد داشت و در برابر عظمت خورشید درخشان قیام حسین، سایر قیام ها و نهضت ها جرقه و شراره ای و به عبارتی قطره ای در برابر دریاست.

انگیزه اصلی سید الشهدا از قدم نهادن در آن میدان خاک و خون انگیزه الهی و پس از آن سیاسی، اجتماعی و عرفانی است. امام حسین(ع) بسیار روشن و رسا می فرمایند: من از روی خود پسندی و گردن گشی، فساد و بیدادگری قیام نکرده ام بلکه برای اصلاح امت جدم و شیعه پدرم علی(ع) قیام کرده ام. امام حسین دلیل نهضت خویش را آشکارا بیان می کند و در کمال صراحت می فرماید؛دنیای ما را فساد گرفته است امت جدم فاسد شده اند. من قیام کردم برای اصلاح. من مردی اصلاح طلبم و هدفی جز امر به معروف و نهی از منکر ندارم. من نهضت کرده ام برای امر به معروف، برای اینکه دین را زنده کنم و نهضت من یک نهضت اصلاحی،اسلامی است.

کسانی که فقط از دیدگاه ظلم پذیری به مسئله عاشورا می نگرند باید در اعتقادات خود تجدید نظر کنند، زیرا آنگاه که امام حسین(ع) فرزند شیر خوار خود را بر دست می گیرد، نه از این است که ترحم و مظلومیت را در برابر دشمن تا دندان مسلح بازگو کند بلکه رسالت اصلی امام در گستره تاریخ و زمان این است که با خون این کودک مرز بین حق و باطل را در طول زمان تا قیام قیامت ترسیم نماید و زاویه دید و تعقل و اندیشه را بالا برد و درجه شقاوت را با خون آن کودک معصوم بر صفحات تاریخ بنویسد. این رسالت است نه وظیفه ساده. تا به جهانیان عملا بفهماند که گروه باطل و از خدا بی خبر که مزدور پول و مال و مقام شده اند، جز به دنیا و مطامع آن نمی اندیشند و چشمان دلشان تنها به سوی زخارف دنیاست و راهی به انسانیت ندارند.

امام حسین(ع) با این ابتکار در تمام طول تاریخ ثابت کرد که تنها حضرت ابراهیم در امتحان الهی اسماعیل را قربانی نکرده بلکه عمل و خلوص ابراهیم باری دیگر عملا با تغییر کلی عملی گردید. ابراهیم فرزند برومند و پرتوان خود را به قربانگاه در برابر حق قرار داد، امام حسین(ع) کودک خردسال و معصوم خود را برای امتحان الهی و عشق و جذبه به حق در برابر لشکر کفر و زر و زور به قربانگاه ایمان و عقیده برد و در برابر خدا، پیامبر(ص)، علی (ع) و فاطمه(س) ثابت کرد که راه جدش برگشت ندارد و او نمی گذارد که قلدران و حاکمان ظالم در پیشگاه تاریخ از خود چهره ای مردم پسند و ظاهر الصلاح ارایه دهند.چون معاویه خویش را مصلح جامعه و صلح طلب معرفی کرده بود،باید او را رسوا می کرد.

امام حسین(ع) شجاعتش ورای تصور امثال ماست لذا اندیشه ناقص ما قادر به ترسیم سجایای اخلاقی آن بزرگ مرد تاریخ بشریت نمی باشد پس با اعتقاد به این مسئله است که هرکس باید ابتدا فلسفه و رسالت عاشورا را دریابد و آن گاه درباره امام حسین(ع) سخن گوید.
منبع:مهر

شما که آخرین امتها بودید پس از رفتن من با خاندانم چه کردید؟

Posted: 29 Nov 2013 12:16 PM PST

اهل بیت را در حالی وارد مجلس یزید کردند که دستشهایشان با زنجیر به یکدیگر بسته شده بود.

حضرت زین العابدین(ع) با دیدن یزید فرمود:

 چه می پنداری اگر جد ما رسول خدا ما را در چنین حالتی ببیند؟

پیش از آنکه یزید سخنی بگوید فاطمه دختر امام حسین(ع) گفت: ای یزید! آیا دختران رسول خدا(ص) باید این گونه به اسارت گرفته شوند؟

عده ای در مجلس به گریه افتادند و یزید دستور داد دستهای امام سجاد(ع) را باز کنند. آنگاه در حالی که با چوبدستی اش بر لب و دندانهای امام حسین(ع) ضربه می زد گفت:

سرهایی را از کسانی که عزیز بودند شکافتیم و آنها آزار دهنده تر و ستمکارتر بودند.

در این هنگام یحیی بن حکم(۱) در حالی که می گریست گفت: آنهایی که در کنار طف بودند به ما نزدیکتر هستند تا ابن زیاد عبد، که نسبت پستی دارد. نسل سمیه مادر زیاد به تعداد ریگهاست، اما از دختر پیامبر نسلی بجای نمانده است.

یزید بر سینه او کوفت و گفت: خاموش باش!(۲) او که در موضع انفعال قرار گرفته بود گفت: خداوند پسر مرجانه را رسوا کند! اگر بین او و شما خویشاوندی بود چنین نمی کرد. زنجیرها را بردارید و طتابها را باز کنید!(۳)

سپس یزید با اشاره به رأس مبارک امام حسین(ع) گفت: این مرد به خود می بالید و می گفت: پدر من از پدر یزید بهتر و مادرم از مادر او بهتر است. جد من از اجداد یزید و من خود از او بهتر هستم و همین مسائل بود که وی را به کشتن داد! اما اینکه پدر او بهتر از پدر من است، کار به داوری کشید و خدا به نفع پدر من داوری کرد! اما اینکه مادر او بهتر از مادر یزید است به جانم سوگند فاطمه(س) دختر رسول خدا بهتر از مادر من است.

اما در مورد جد او، مسلم است هر کس به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد نمی تواند بگوید که جد من بهتر از محمد(ص) است. ولی در مورد خودش و من، شاید او این آیه را نخوانده است:

قل اللهم مالک المُلک (۴)

سپس خطاب به حضرت زین العابدین(ع) گفت: ای پسر، پدر تو رابطه خویشاوندی را نادیده گرفت و حق مرا انکار کرد، و با حکومت و سلطنت من به مبارزه برخاست و خداوند با او چنان رفتار کرد که دیدی!

امام ادعای وی را با آیه ای از قرآن پاسخ داد:

ما اَصابَ مِن مُصیبه فی الارضِ و لا فی انفسکم الّا فی کتابٍ مِن قبلٍ اَن نَبرَأها انَّ ذلکَ علی الله یسیرٌ. (۵)

هیچ مصیبتی به مال و یا جان شما نرسد، مگر پیش از آنکه آن را خلق کنیم.

در کتاب خدا این گونه نوشته شده است و این امر بر خدا آسان است.

یزید از فرزند خود خالد خواست تا پاسخ امام را بدهد، امام چون او درماند خود گفت:

اگر مصیبتی بر شما رسد برای کارهایی است که انجام می دهید و خدا بسیاری از گناهان را می بخشد.(۶)

حضرت زین العابدین(ع) فرمود: ای زاده معاویه و صخر و هند، نبوت و رهبری همیشه در اختیار پدران و اجداد من بوده است؛ پیش از آنکه تو متولد شوی.براستی که جدم علی بن ابی طالب(ع) در جنگ بدر و احد و احزاب پرچمدار رسول خدا بود و پرچم کافران در دست پدر و جد تو بود؛ و آنگاه فرمود:

چه می گویید آنگاه که پیامبر به شما بگوید شما که آخرین امتها بودید پس از رفتن من با خاندانم چگونه رفتار کردید. گروهی را به اسارت گرفتید و دسته ای را به خون آغشته کردید.

امام در ادامه افزود: ای یزید، وای بر تو! اگر می دانستی چه کرده ای و درباره پدرم و خاندانش و عموهای من چه جنایتهایی مرتکب شده ای؛ اگر می دانستی در کوهستانها پناه می گرفتی و خاکستر نشینی می گزیدی و فریاد، واویلا بلند می کردی. آیا باید سر حسین بن علی(ع) که امانت رسول خدا(ص) بود در مقابل دروازه شهر آویزان باشد؟! ما امانت رسول خدا(ص) در میان شما هستیم و من تو را به خواری و پشیمانی در روز رستاخیز بشارت می دهم، روزی که مردم گرد آیند.(۷)

یزید که حالت عادی نداشت و گویا مست (۸) بود و یا اینکه همه چیز را از دست رفته می دید در حالی که با چوب دستی خود بر لب و دندان امام حسین(ع) ضربه می زد گفت:

ای کاش بزرگان قبیله ام که در جنگ بدر کشته شدند، بودند و می دیدند که قبیله خزرج چگونه در برابر نیزه ها به زاری افتاده اند.

به تلافی جنگ بدر بزرگانش را کشتیم و حساب ما تسویه شد. فرزندان هاشم با حکومت ما بازی کردند والا نه خبری از آسمان آمد و نه وحی نازل شده است. من از دودمان خندق نیستم، اگر کینه ای را که از محمد(ص) به دل دارم بر فرزندانش عمل نکنم.

در این زمان یکی از شامیان با اشاره به فاطمه، دختر امام حسین(ع) خطاب به یزید گفت: این کنیز را به من ببخش!

فاطمه خود را به عمه اش زینب چسباند و گفت: عمه جان حال که یتیم شده ام کنیز هم بشوم؟(۹)

دل دریایی پیامبر عاشورا و شیرزن کربلا که مملو از درد و رنج بود توفانی شد. رویش را به سوی مرد شامی برگرداند و فرمود: نه تو و نه یزید قادر به بردن این دختر نیستید.

یزید گفت: به خدا سوگند که می توانم چنین کنم.

زینب فرمود: به خدا سوگند، هرگز چنین قدرت و سلطه ای را خداوند به تو نداده است مگر اینکه از اسلام خارج شوی و به دین دیگری در آیی.

یزید که به شدت برافروخته بود گفت: با من چنین سخن می گویی؟! پدر و برادر تو از دین بیرون رفتند.

دختر علی(ع) گفت: تو، پدر و جدت دین خدا را که دین پدر و برادرم بود پذیرفتید، اگر مسلمان باشی.

یزید گفت: دروغ می گویی ای دشمن خدا.

زینب فرمود: تو ظاهرا امیر هستی و ظالمانه ناسزا می گویی و چون قدرت ظاهری داری زور می کنی.

پی نوشت ها:

۱) ابن شهر آشوب در مناقب نام این شخص را عبد الرحمن بن حکم ذکر کرده است.

۲) ارشاد مفید، ج۲، ص ۱۱۹٫

۳) شریف القریشی، حیاه الامام زین العابدین، ص ۱۷۳٫

۴) سوره آل عمران، آیه ۲۶، بحارالانوار، ج۴۵، ص ۱۳۱٫

۵) سوره حدید، آیه ۲۲٫

۶) سوره شوری، آیه ۳۰٫

۷) بحارالانوار، ج ۴۵،ص ۱۳۵٫

۸) معالم المدرستین، ج ۳، ص ۱۶۲٫

۹) ارشاد مفید، ج۲، ص ۱۲۰٫

مشرق

 


شمع عشق بهترین هدیه برای یک دوست آموزش کوچک کردن شکم پس از زایمان بصورت تصویری و کامل

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا من را با عنوان وبلاگ وحید جنتی و آدرس http://vahidjam.lxb.ir/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک من در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.