وبلاگ شخصی من
وبلاگ وحید جنتی

چرا غرب آسیا خاورمیانه نامیده شد؟

Posted: 11 Dec 2013 08:59 PM PST

«تعبیر خاور دور، خاور نزدیک، خاور میانه درست نیست. دور از کجا؟ از اروپا. نزدیک به کجا؟ به اروپا. یعنی مرکز دنیا اروپاست؛ هر جائی که از اروپا دورتر است، اسمش خاور دور است؛ هر جا نزدیک‌تر است، خاور نزدیک است؛ هر جا وسط است، خاورمیانه است! این تعریفی است که خود اروپائی‌ها کردند؛ نه، ما این را قبول نداریم. آسیا یک قاره‌ای است؛ شرقی دارد، غربی دارد، وسطی دارد؛ ما در غرب آسیا قرار داریم. بنابراین منطقه‌ی ما اسمش منطقه‌ی غرب آسیاست، نه منطقه‌ی خاورمیانه.» (سخنان رهبر انقلاب؛ ۱۳۹۱/۰۵/۲۲) یادداشت زیر از دکتر ابراهیم متقی، استاد روابط بین‌الملل و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران به بررسی چرایی این موضوع پرداخته است.

درباره‌ی اروپامداری و غرب‌گرایی در سیاست بین‌الملل رویکردهای مختلفی ارائه شده است. برخی از پژوهشگران ازجمله «سمیر امین» بر این اعتقادند که اروپامداری اساساً یک پدیده‌ی فرهنگی است. برخی از نئومارکسیست‌های انتقادی در تحلیل مدرنیته و فرایندهای تحول در اقتصاد جهانی، اروپامداری را خصیصه‌ی روبنایی نظام سرمایه‌داری تلقی می‌نمایند. نگرش دیگری نیز درباره‌ی نشانه‌های غرب‌مداری نظام جهانی با رویکرد ژئوپلیتیکی ارائه شده است. به‌طور کلی باید بر این موضوع تأکید داشت که رهیافت ژئوپلیتیکی قدرت در تبیین اعتبارسنجی کشورها در نظام جهانی در سال‌های بعد از جنگ سرد از اهمیت بیشتری برخوردار شده است.

۱. رویکرد ژئوپلیتیکی اروپامداری در نظام جهانی

جغرافی‌دانان از دهه‌ی ۱۹۶۰ به بعد ادبیات سیاسی و بین‌المللی خود را در قالب مفاهیم مطالعات ژئوپلیتیکی تولید نموده‌اند. از آن‌جایی که بخش قابل توجهی از ژئوپلیتیسین‌ها دارای رویکرد غرب‌محور بوده‌اند، بنابراین تلاش نمودند تا دیدگاه‌های جهان‌گرایانه از ماهیت فضای جغرافیایی را ارائه دهند. در این ارتباط سه رهیافت از اهمیت بیشتری برخوردار گردید. رهیافت اول مبتنی بر سازماندهی نظام جهانی چندقطبی و چندمرکزی بوده است. وقتی که در اندیشه‌های ژئوپلیتیکی جهان‌گرایانه از رویکرد چندمرکزی صحبت به‌عمل می‌آید، به‌مفهوم آن است که جهان غرب در درون خود حوزه‌های متنوعی از منافع راهبردی را سازماندهی کرده‌ است.
 
رهیافت دوم در قالب نظام جهانی متمرکز شده بر پایه‌ی مؤلفه‌های اقتصادی بوده است. چنین رویکردی به‌مثابه آن است که اقتصاد سرمایه‌داری می‌تواند حوزه‌های مختلف قدرت را در مناطق مختلف جغرافیایی سازماندهی کند. تقسیم بین‌المللی کار، سرمایه، تولید و مصرف را باید به‌عنوان انعکاس ضرورت‌های ژئوپلیتیکی نظام جهانی متمرکزشده‌ی اقتصادمحور دانست. توسعه‌ی نظام سرمایه‌داری زمینه‌های لازم برای دگرگونی در شکل‌بندی‌های جغرافیای امنیتی را به‌وجود آورد. رهیافت سوم را باید در قالب فرایندهای ژئوپلیتیکی جامعه‌محور مورد ارزیابی قرار داد. در این رویکرد مؤلفه‌های هویتی، اجتماعی، فرهنگی و هنجاری از اهمیت بیشتری برخوردار است. به‌طور کلی در نگرش ژئوپلیتیکی جامعه‌محور، «قدرت» ماهیت چندبعدی، چندمرکزی و چندسطحی پیدا می‌کند. دگرگونی‌های ژئوپلیتیکی در دوران بعد از جنگ سرد را باید در قالب تحولات اجتماعی در نظام ژئوپلیتیکی مورد ملاحظه قرار داد. در این ارتباط، مناطق ژئوپلیتیکی با نیروهای اجتماعی، دولت‌ها، پیمان‌های منطقه‌ای و نهادهای بین‌المللی خود را متوازن می‌سازد. آن‌چه در قالب بحران‌های اجتماعی با رویکرد هویتی، مذهبی و سیاسی در کشورهای آسیای غربی شکل گرفته است را باید انعکاس پویایی‌های درونی فرایندهای ژئوپلیتیکی جامعه‌محور دانست.

رهیافت هندسه‌ی ژئوپلیتیک جدید نظام جهانی در سال‌های دهه‌ی ۱۳۸۰ از سوی رهبری جمهوری اسلامی ایران ارائه گردید. بیان چنین نگرشی به‌مفهوم آن است که اولاً: نظام فرادستی جهان غرب در شرایط افول قرار دارد. ثانیاً: نشانه‌های فرهنگی فرادستی نظام مسلط غرب‌مدار با چالش بازیگران هویتی روبه‌رو شده است. ثالثاً: لازم است تا قالب‌های مفهومی جدیدی به‌کار گرفته شود که منجر به عبور از مفاهیم مشروعیت‌بخش نظام جهانی غرب‌محور گردد.

اولین رهیافت انتقادی نسبت به سه رهیافت گذشته ماهیت نئومارکسیستی داشت. «پیتر تیلور» و «امانوئل والرشتاین» رهیافت‌های خود را در قالب ژئوپلیتیک منازعه‌ی جهانی تنظیم نمودند. آنان مبادرت به تبیین مدل ژئوپلیتیکی جدیدی نمودند که مبتنی بر رهیافت شمال ـ جنوب بوده است. چنین نگرشی در مقابل «رهیافت قلب جهان» مکیندر استنباط شده، در حالی که تغییراتی را در آن به‌وجود آوردند. مکیندر نگرش شرق ـ غرب را محور اصلی تحلیل ژئوپلیتیکی خود قرار داد، در حالی‌که والرشتاین و تیلور از مدل شمال ـ جنوب برای نقد الگوهای ژئوپلیتیکی نظام جهانی و ساختار چندمرکزی بهره گرفته است.

رویکرد ژئوپلیتیکی نظم نوین جهانی که معطوف به تلاش سازمان‌یافته برای هژمونی آمریکایی بوده است را باید یکی از شاخص‌های بنیادین چنین رویکردی در نظام سیاسی بین‌المللی دانست. در واکنش به چنین نگرشی، زمینه برای ظهور رهیافت جدیدی با عنوان «ژئوپلیتیکی آنارشی» از سوی «رابرت کاپلان» ارائه شد. کاپلان تلاش داشت تا موضوع مربوط به قدرت جهانی آمریکا را در قالب دو حوزه‌ی ‌ژئوپلیتیکی «شمال ثروتمند» و «جنوب شورشی» تقسیم نماید. کاپلان بر ضرورت ترسیم تصویری از ناآرامی‌های در حال تغییر دائمی در کشورهای مختلف تأکید داشت. به همین دلیل است که نگرش کاپلان را برخی از نظریه‌پردازان در قالب ژئوپلیتیک ناآرامی و شورش تبیین می‌کنند.
 
در سال ۱۹۹۳ «ساموئل هانتینگتون» نظریه‌ی برخورد تمدن‌ها را در قالب رهیافت ژئوپلیتیک فرهنگی و تمدنی تبیین نمود. نامبرده بر این اعتقاد بود که منابع بنیادین منازعه در جهان بعد از جنگ سرد ماهیت فرهنگی، تمدنی و هویتی دارد. هانتینگتون بر این اعتقاد بود که خطوط گسل میان تمدن‌ها را خطوط نبرد تشکیل می‌دهند. بر اساس چنین نگرشی در فصل هفتم کتاب «برخورد تمدن‌ها و بازسازی نظام نوین جهانی» بر این موضوع تأکید می‌کند که بهترین گزینه‌ی راهبردی جهان غرب آن است که بتواند زمینه‌های رویارویی گروه‌های تمدنی را به‌وجود آورد.
صوت: ما این تعبیر را قبول نداریم

براساس چنین نگرشی بود که رهیافت تکفیری در برابر رهیافت مقاومت در درون گفتمان اسلام سیاسی ظهور پیدا کرد. چنین فرایندی دوران رشد و تکامل خود را در سال‌های ۲۰۰۶ – ۱۹۹۶ طی نموده و از سال ۲۰۰۷ زمینه‌ی رویارویی گروه‌های فرهنگی و هویتی بین‌تمدنی به‌وجود آمد. چنین الگویی را می‌توان به‌عنوان نمادی از تجزیه‌ی جبهه‌ی مقاومت و رویارویی نیروهایی دانست که در قالب ادبیات اسلام سیاسی می‌توانستند مشکلاتی را برای هژمونی جهان غرب ایجاد نمایند. اگرچه هر یک از رهیافت‌های یادشده بر نشانه‌ها و شاخص‌های خاصی از معادله‌ی قدرت تأکید دارد، اما تمامی رویکردها را باید در قالب پارادایم ژئوپلیتیکی غرب‌محور تبیین نمود.
 
در چنین شرایطی رهیافت هندسه‌ی ژئوپلیتیک جدید نظام جهانی بر اساس رویارویی جبهه‌ی مقاومت و نظام سلطه در سال‌های دهه‌ی ۱۳۸۰ از سوی رهبری جمهوری اسلامی ایران ارائه گردید. رویکرد ایشان را باید در قالب مقاومت دربرابر فرادستی نظام جهانی غرب‌محور تبیین نمود. چنین رویکردی ماهیت معناشناسانه، هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه دارد. بیان چنین نگرشی به‌مفهوم آن است که اولاً: نظام فرادستی جهان غرب در شرایط افول قرار دارد. ثانیاً: نشانه‌های فرهنگی فرادستی نظام مسلط غرب‌مدار با چالش بازیگران هویتی روبه‌رو شده است. ثالثاً: لازم است تا قالب‌های معنایی و مفهومی جدیدی به‌کار گرفته شود که منجر به عبور از مفاهیم مشروعیت‌بخش نظام جهانی غرب‌محور گردد.

 

۲. گفتمان اروپامداری و غرب‌محوری در تبیین ژئوپلیتیک نظام جهانی

با توجه به نشانه‌های یادشده می‌توان بر این موضوع تأکید داشت که گفتمان اروپامداری تلاشی در جهت مرکز قرار دادن غرب در الگوی عام نظام جهانی محسوب می‌شود. چنین رویکردی بیانگر آن است که اروپامداری طرحی برای احیای مرکزیت جهان غرب محسوب می‌شود. برخی از گروه‌ها و شخصیت‌های اسلام‌گرا اروپامداری را به‌عنوان عامل تداوم نظام سرمایه‌داری و برتری‌گرایی جهان غرب تلقی می‌کنند. در چنین نگرشی، انگاره‌های اروپامداری با نشانه‌های دیگری ازجمله غربی‌سازی، آمریکایی‌سازی و هژمونیک‌گرایی ایالات متحده در نظام جهانی پیوند یافته است.

بر اساس نگرش انتقادی نسبت به مرکزیت‌گرایی غرب، قالب‌های تحلیلی اروپامداری در اندیشه‌ی سیاسی، انعکاس تصور قوم‌مدارانه تلقی می‌گردد. چنین رویکردی مبادرت به نقد «شرق‌شناسی» می‌نماید. اولین‌بار، «ادوارد سعید» چنین مفهومی را به‌مثابه نماد قوم‌مداری و نژادپرستی جهان غرب تلقی نمود.

این طرح تنها زمانی می‌تواند وجود داشته باشد که غرب و مرکز جهانی دیگر هم‌معنا و مترادف تلقی نشود. زیرا در چنین شرایطی رهیافت اروپامداری تلاش می‌کند تا طرح غربی را به‌عنوان الگویی عام تصور نماید. این امر به‌منزله‌ی آن است که غربی‌سازی جهان با جلوه‌هایی از عام‌گرایی پیوند می‌یابد. عام‌گرایی را باید به‌عنوان مرکزیت‌یابی هنجارها، سیاست‌ها و قابلیت‌های ابزاری کشورهای جهان غرب دانست.

«بابی سعید» در کتاب محققانه‌ی خود با عنوان «هراس بنیادین» تلاش دارد تا آثار غرب‌گرایی و پیامدهای آن در جهان اسلام را تبیین نماید. نامبرده بر این اعتقاد است که: منطق اروپامداری، امپراتوری نامرئی است که با گسترش دادن ابزارهای آشکار تسلط غرب بر سایر نقاط عالم، تلاش دارد تا گروه‌های اجتماعی و فرهنگ غیرغربی را در کنترل خود قرار دهد. بابی‌سعید همچنین بر این موضوع تأکید دارد که: «رهبران اسلامی در ایران تا حد زیادی در راستای تخریب منطق اروپامداری و غرب‌مداری در جهان تلاش نموده‌اند. بنابراین ظهور اسلام‌گرایی تنها در فضایی قابل فهم است که در آن، غرب و اروپا در وضعیت مرکزیت‌زدایی قرار گیرد.»

اندیشه‌ی اسلام‌گرایی بر جلوه‌هایی از خاص‌گرایی فرهنگی در برابر عام‌گرایی فرهنگی جهان غرب و گروه‌های اروپامدار تأکید دارد. اعتراضات موجود و ظهور هویت‌گرایی اسلامی در غرب آسیا، شمال آفریقا و شرق مدیترانه نمادهایی از «مرکززدایی غرب» محسوب می‌شود. این رویکرد با آن‌چه فوکویاما در نظریه‌ی پایان تاریخ از آن نام برد مغایرت دارد. به‌عبارت دیگر، فوکویاما پایان جنگ سرد را نشانه‌ی پیروزی نهایی جهان غرب دانست. فوکویاما تلاش داشت تا نشان دهد که هیچ ایدئولوژی و رهیافت سیاسی دیگری وجود ندارد که به مقابله با اندیشه‌های غربی در قالب لیبرال‌دموکراسی قرار گیرد. روایت‌های اسلام‌گرایانه را می‌توان در اندیشه‌های ژئوپلیتیکی و بازاندیشی درباره‌ی محیط‌های جغرافیایی مورد ملاحظه قرار داد. ارزیابی انتقادی درباره‌ی مفاهیمی همانند خاوردور، خاورنزدیک و خاورمیانه را باید به‌عنوان یکی دیگر از نشانه‌های نقد اروپامداری در نظام جهانی دانست.

معرفی کتاب: «نگاهی به تاریخ جهان»
توصیه رهبر انقلاب برای مطالعه

۳٫ نقد تحلیلی ژئوپولوتیک نظام سلطه

نقد تحلیلی مفاهیم ژئوپلیتیکی به‌معنای آن است که اگرچه اروپا و جهان غرب به‌طرق زیادی بر دنیا کنترل دارد، اما دیگر نمی‌توانند نقش هژمونیک را در ارتباط با قالب‌های مفهومی، تحلیلی و رفتاری داشته باشند. یکی از نشانه‌های تضعیف هژمونی غرب، چالش دربرابر قالب‌های مفهومی، ادراکی و فرایندهای کنترل نظام جهانی محسوب می‌شود. در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، روند تحلیل انتقادی نسبت به قالب‌های مفهومی و کارکردی جهان غرب بر اساس پارادایم‌های غیرمارکسیستی ظهور یافت. چنین نگرشی به‌معنای آن است که نه‌تنها اقتصاد سرمایه‌داری در معرض نقد سیاسی قرار می‌گیرد بلکه هویت اروپامداری که به‌موجب آن غرب تلاش دارد تا مرکزیت هنجاری، سیاسی و اقتصادی خود را در جهان تثبیت نماید نیز در شرایط نقد هویتی قرار می‌گیرد.
 
بر اساس نگرش انتقادی نسبت به مرکزیت‌گرایی جهان غرب، قالب‌های تحلیلی اروپامداری در اندیشه‌ی سیاسی و تقسیم‌بندی‌های ژئوپلیتیکی انعکاس تصور قوم‌مدارانه تلقی می‌گردد. چنین رویکردی مبادرت به نقد «شرق‌شناسی» می‌نماید. اگرچه اولین‌بار، «ادوارد سعید» چنین مفهومی را به‌مثابه نماد قوم‌مداری و نژادپرستی جهان غرب تلقی نمود. شرق‌شناسی در نگرش ادوارد سعید صرفاً یک دیدگاه کلیشه‌ای و ذات‌گرا نسبت به شرق و اسلام محسوب نمی‌شود بلکه در آن نشانه‌هایی از گفتمان دانش و قدرت نیز مشاهده می‌شود. رابطه میان قدرت و دانش در نگرش شرق‌شناسی اروپامدارانه، معطوف به کنترل و تسلط هنجاری بر جهان غیرغربی تلقی می‌شود.
 
بر اساس چنین نگرشی، هر رابطه‌ی مبتنی بر قدرت در اندیشه‌ی اروپامداری، رابطه‌ای نابرابر تلقی می‌شود. ریشه‌ی چنین تحلیلی را می‌توان در دیالکتیک ارباب ـ برده «هگل» ملاحظه نمود. رهیافتی که انگیزه و تمایلات جهان غرب برای مطیع ساختن سایر حوزه‌های جغرافیایی را منعکس می‌سازد. بنابراین خصیصه‌ی اصلی اروپامداری در تاریخ معاصر را باید تلاش پایان‌ناپذیر برای جهانی‌سازی نظم غربی دانست. چنین رویکردی تا زمانی تداوم پیدا می‌کند که از بنیان‌های فرهنگی غرب مشروعیت‌زدایی شود. هویت فرهنگی را باید نمادی از تلاش برای مرزبندی با فرایندهای اروپامدار دانست.
تعابیر و مفاهیم اسلامی را باید به‌عنوان مرز جدید جدال ژئوپلیتیکی با اروپامداری غرب‌محور دانست. جهان غرب برای از بین بردن اراده‌ی معطوف به کنش گروه‌های اسلامی، اراده‌ی آنان را هدف قرار داده بود. هویت‌گرایی اسلامی و بومی‌سازی مفاهیم ژئوپلیتیکی به‌مفهوم آن است که اسلام‌گرایی می‌تواند مرکز جدیدی را در نظام چندمرکزی ایجاد نماید.

نتیجه‌گیری

فرایندهای تحول نظام ژئوپلیتیکی نشان می‌دهد که نیروهای اثرگذار بر معادله‌ی قدرت در سال‌های بعد از جنگ سرد در قالب کنش نیروهای هویت‌بخش شکل گرفته است. هویت‌ سیاسی به‌عنوان نشانه‌ی مقاومت در برابر قالب‌های معنایی، مفهومی، ساختاری و ژئوپلیتیکی محسوب می‌شود. ادبیات سیاسی و ژئوپلیتیکی انعکاس‌دهنده‌ی نمادهای معنایی در نظام جهانی در حال گذار محسوب می‌شود. نشانه‌های چنین فرایندی را می‌توان به‌شرح ذیل مورد توجه قرار داد:

 ظهور اسلام‌گرایی منجر به فرسایش و تخریب اروپامداری در اندیشه‌ی قدرت و رهیافت‌های ژئوپلیتیکی گردیده است.

در دوران جنگ سرد، کشورهای مسلمان برای ارتقای میزان کارامدی و اثربخشی سیاسی نیازمند همکاری با جهان غرب و بهره‌گیری از ادبیات مفهومی تولیدشده در نظام جهانی غرب‌محور و اروپامدار بوده‌اند. در این دوران، جهان غرب توانست امپراتوری نامرئی خود را از طریق تولید اندیشه‌های راهبردی گسترش دهد.

از زمان پیروزی انقلاب اسلامی الگوهای کنش بازیگران در کشورهای اسلامی با تغییراتی همراه گردید. مطالبات سیاسی بر اساس واژگان و مفاهیم اسلامی و بومی انجام پذیرفت. گروه‌های اسلامی که در قالب کنش هویتی قرار داشتند به این جمع‌بندی رسیدند که می‌توان هویت خود را بدون اتصال به مفاهیم، ادبیات و انگاره‌های غربی تثبیت نمود.

 تعابیر و مفاهیم اسلامی را باید به‌عنوان مرز جدید جدال ژئوپلیتیکی با اروپامداری غرب‌محور دانست. جهان غرب برای از بین بردن اراده‌ی معطوف به کنش گروه‌های اسلامی، اراده‌ی آنان را هدف قرار داده بود. هویت‌گرایی اسلامی و بومی‌سازی مفاهیم ژئوپلیتیکی به‌مفهوم آن است که اسلام‌گرایی می‌تواند مرکز جدیدی را در نظام چندمرکزی ایجاد نماید.

مرکززدایی جهان غرب و اروپامداری فضایی را ایجاد کرده است که مجموعه‌های مختلف فرهنگی بتوانند در آن واژگان سیاسی مختلفی را جدا از ادبیات، مفاهیم و رهیافت‌های تولیدشده در جهان غرب جست‌وجو نمایند. چنین فرایندی می‌تواند مشروعیت گفتمانی جهان غرب را که برای مدت‌های طولانی مبتنی بر نگرش شرق‌شناسانه و اروپامدار قرار داشته است را با چالش و بحران مشروعیت روبه‌رو سازد.

منبع: رجانیوز

چرا امام سجاد (ع) به مبارزات سیاسی نپرداخت ؟

Posted: 11 Dec 2013 07:47 AM PST

امام سجاد (ع) با شش خلیفه معاصر بود که هیچ یک بااهل بیت (علیهم السلام) مهر نورزیدند . این خلفا عبارتند از :

۱- یزید بن معاویه

۲- عبدالله بن زبیر

۳- معاویه بن یزید

۴- مروان بن حکم

۵- عبدالملک بن مروان

۶- ولیدبن عبدالملک

امام سجاد (ع) پس از شهادت پدر ، درایام اسارت و در شرایط اختناق ، امامت را به عهده گرفت . این شرایط سخت تا پایان امامت وی ادامه یافت . مسعودی نوشته است : «قام ابومحمد علی بن الحسین (ع) بالامر مستخفیا علی تقیه شدیده فی زمان صعب .

حضرت سجاد (ع) امامت را به صورت مخفی و با تقیه شدید و درزمانی دشوار عهده دار گردید .

در چنین مقطع زمانی ، آیا امام (ع) می توانست دست به مبارزات سیاسی و فعالیتهای گسترده فرهنگی و اجتماعی بزند ؟ به نظر می رسد پاسخ منفی است ; به دو دلیل :

۱- جو اختناق و کنترل شدیدی که حکومتها پس از شهادت امام حسین(ع) به وجود آورده بودند ; این اختناق سبب شد مبارزات سیاسی یا مسلحانه نتیجه ای جز هدر رفتن نیروها نداشته باشد . چنان که مبارزات زمان آن حضرت تماما به شکست انجامید . برای درک این وضعیت اسفبار ، توجه به دو روایت زیر سودمند است :

الف) «سهل بن شعیب » ، یکی از بزرگان مصر ، می گوید :روزی به حضور علی بن الحسین (ع) رسیدم و گفتم : حال شماچگونه است ؟

فرمود : فکر نمی کردم شخصیت بزرگی از مصر مثل شما نداند که حال ما چگونه است ؟ اینک اگر وضع ما را نمی دانی ، برایت توضیح می دهم :

وضع ما ، در میان قوم خود ، مانند وضع بنی اسرائیل در میان فرعونیان است که پسرانشان را می کشتند و دخترانشان را زنده نگه می داشتند . امروز وضع ما چنان دشوار است که مردم با ناسزاگویی به بزرگ و سالار ما بر فراز منبرها ، به دشمنان ما تقرب می جویند.»

ب) زراره بن اوفی می گوید : دخلت علی علی ابن الحسین (ع) فقال : یازراره الناس فی زماننا علی ست طبقات : اسد و ذئب و ثعلب و کلب و خنزیر و شاه فاما الاسد فملوک الدنیا یحب کل واحد منهم ان یغلب و لا یغلب واما الذئب فتجارکم یذمو (ن) اذا اشتروا و یمدحو (ن) اذاباعوا و اما الثعلب فهولاءالذین یاکلون بادیانهم و لایکون فی قلوبهم ما یصفون بالسنتهم و اما الکلب یهر علی الناس بلسانه ویکرمه الناس من شر لسانه و اما الخنزیر فهولاءالمخنثون واءشباههم لایدعون الی فاحشه الا اءجابوا و اما الشاه بین اءسد وذئب و ثعلب و کلب و خنزیر .»

حضرت در این روایت ، حاکمان را به شیران درنده و مسلمانان رابه گوسفندان اسیر در چنگ درندگان ، تشبیه کرده است .

۲- شرایط نا سالم فرهنگی آن روزگار; براثر فعالیتهای ناسالم حکومتهای وقت و انگیزه های مختلفی که در آن زمان وجود داشت مردم به طرف بی بندوباری سوق داده شدند و با چنین مردمی هرگزنمی شد کارهای بنیادی انجام داد مگر این که تحولی معنوی در آنان به وجود آید . در این موقعیت ، تمام تلاش حضرت سجاد (ع) این بود که شعله معنویت را روشن نگه دارد و این جز از راه دعاها ونیایشها و تذکارهای مقطعی حضرت به خوبی از عهده آن برآمد .

ممکن نبود .

در مورد رواج فرهنگ غلط بی بندوباری و فحشا در آن عصر ، یکی از محققان می نویسد : «در مدینه مجالس غنا و رقص برپا می شد و چه بسا زنان ومردان با یکدیگر بودند و هیچ پرده ای نیز در میان نبود .

(الشعر والغنافی المدینه و مکه ، ص ۲۵۰) . . . عایشه دختر طلحه مجالس مختلط از مردان و زنان برپامی کرد و در آن مجالس با فخر و مباهات آواز می خواند .

(الاغانی ، ج ۱۰ ، ص ۵۷)

. . . مدینه پر از زنان آوازه خوان شده بود و آنها نقش فعالی در آموزش غنا به دختران و پسران و گسترش آوازه خوانی و اشاعه بی بندوباری و فساد داشتند . . . .»

در تاریخ الادب العربی ، ج ۲ ، ص ۳۴۷ چنین آمده است : «گویی این دو شهر بزرگ حجاز (مکه و مدینه) را برای خنیاگران ساخته بودند ، تا آنجا که نه تنها مردمان عادی ، بلکه فقیهان و زاهدان نیز به مجالس آنان می شتافتند .»

در این موقعیت ، امام سجاد (ع) برای تبیین معارف اسلام وبرپاداشتن شجره اسلام و زنده نگه داشتن مشعل معنویت ، از سلاح دعا استفاده کرد و بذر معنویت پاشید تا در موقعیت مناسب ثمردهد .

یکی از نویسندگان معاصر در باره صحیفه سجادیه که در بردارنده دعاهای امام (ع) است . می نویسد : «. . . صحیفه سجادیه اساس اندیشه انقلابی را تشکیل داده وامت اسلامی نیز نیاز به تکیه گاهی کامل و انقلابی داشته است .

نیاز امت در آن هنگام ، سخن و یا اشعار کینه برانگیز و عواطف لحظه ای و زودگذر نبود ، بلکه به یک نظریه کامل و انقلابی نیازداشته است . امام زین العابدین (ع) این نظریه را تنها درصحیفه سجادیه که چکیده اصول تربیتی امام (ع) است . تبیین نکرده ، بلکه خود امام زبور ناطق بوده است .»

این نویسنده در مورد تاثیر صحیفه سجادیه در هدایت انقلابیان و حرکتهای اسلامی می نویسد : «من گمان نمی کنم که پس از قرآن کتابی همچون صحیفه سجادیه باشد که این گونه قلب محرومان را تسلی بخشد و خون انقلاب را دررگهای مستضعفان به جوش آورد و دلهای مجاهدان را به درخشش خودروشن کند و هدایتگر انقلابیون در راه مبارزه باشد . . .»

عنوان صحیفه ، دعا و نیایش است ; اما از موضوعات مبارزاتی وسیاسی تهی نیست . موارد زیر بر درستی این سخن گواهی می دهد :

 دعای چهل و هشتم صحیفه :

حضرت در این دعا به صراحت از مسایل زیر که جنبه سیاسی دارد یاد می کند :

الف) مقام خلافت مخصوص خلفا و اصفیای الهی است .

ب) مقام خلافت مورد یورش و غصب قرار گرفته است .

ج) احکام خدا تبدیل گشته و کتاب خدا مورد غفلت قرار گرفته است .

د) واجبات الهی تحریف شده است .

ه) سنت پیامبر (ص) متروک گشته است .

متن دعا چنین است : «. . . اللهم ان هذا المقام لخلفائک و اصفیائک و مواضع امنائک فی الدرجه الرفیعه التی خصصتهم بها قد ابتزوها و انت المقدر لذلک لایغالب امرک و لا یجاوز المحتوم من تدبیرک کیف شئت و انی شئت و لما انت اعلم به غیر متهم علی خلقک و لا لارادتک حتی عاد صفوتک و خلفاوک مغلوبین مقهورین مبتزین یرون حکمک مبدلا وکتابک منبوذا و فرائضک محرفه عن جهات اشراعک و سنن نبیک متروکه اللهم العن اعداءهم من الاولین و الاخرین و من رضی بفعالهم واشیاعهم و اتباعهم اللهم صل علی محمد و آل محمد انک حمید مجیدکصلواتک و برکاتک و تحیاتک علی اصفیائک ابراهیم و آل ابراهیم وعجل الفرج و الروح و النصره و التمکین و التاییدلهم . . .»

 دعای چهل و هفتم :

درزمانی که اهل بیت (علیهم السلام) در فشار به سر می بردند وامیرمومنان (ع) بر فراز منبرها لعن می شد ، حضرت در دعای چهل و هفتم (دعای روز عرفه) به مسایل مهم زیر اشاره می کند :

الف) مقام امارت و رهبری از آن اهل بیت (علیهم السلام) است

ب) ائمه (علیهم السلام) از هر پلیدی پیراسته و شایسته وساطت بین خالق و خلق اند .

ج) دین به وسیله امام منصوب از سوی خداوند تقویت می شود .

د) خدا اطاعت از ائمه را واجب ساخته است .

فرازی از دعای عرفه آن حضرت چنین است : «رب صل علی اءطائب اهل بیته الذین اخترتهم لامرک و جعلتهم خزنه علمک و حفظه دینک و خلفائک فی ارضک و حججک علی عبادک وطهرتهم من الرجس و الدنس تطهیرا بارادتک و جعلتهم الوسیله الیک و المسلک الی خبتک . . .»

«. . . اللهم انک ایدت دینک فی کل اوان بامام اقمته علمالعبادک و منارا فی بلادک بعد ان وصلت حبله بحبلک و جعلته الذریعه الی رضوانک و افترضت طاعته و حذرت معصیته و امرت بامتثال اوامره . . . و اته من لدنک سلطانا نصیرا وافتح له فتحا یسیرا . . . .»

 دعای چهاردهم :

این دعا سراسر شکوه از ستمگران است که در نظر آن حضرت مصداقی جز حکام وقت ندارد .

 دعای بیستم : (دعای مکارم الاخلاق)

حضرت در این دعا از خداوند می خواهد او را از سلطه ستمگران نجات بخشد و پیروزش سازد : «اللهم صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی یدا علی من ظلمنی ولسانا علی من خاصمنی و ظفرا بمن عاندنی وهب لی مکرا علی من کایدنی و قدره علی من اضطهدنی . . .»

دعای چهل و نهم :

حضرت در این دعا از فراوانی دشمنانش و از برنامه های حساب شده آنان جهت آزار و حتی قتل امام به خدا شکوه می کند : «فکم من عدو انتضی علی سیف عداوته و شحذلی ظبه مدیته وارهف لی شباحده و داف لی قواتل سمومه و سدد نحوی صوائب سهامه ولم تنم عنی عین حراسته و اضمر ان یسومنی المکروه و یجر عنی زعاق مرارته فنظرت یا الهی . . . .»

بارخدایا ! چه بسا دشمنی که شمشیر عداوت آخت و بر من تاخت وبرای کشتن من خنجر خویش تیز کرد و با دم برنده آن آهنگ جان من نمود و زهر کشنده به آب من بیامیخت و خدنگ جان شکار خویش درکمان نهاد و مرا نشانه گرفت و چون پاسبانان همواره بیدار ،دیده از من برنمی گرفت و در دل داشت که مرا گزندی سخت رساند وشرنگ کینه خویش به کامم ریزد ; آنگاه ای خداوند من ! دیدی که … .»

 

منبع: حوزه نت

 


شمع عشق بهترین هدیه برای یک دوست آموزش کوچک کردن شکم پس از زایمان بصورت تصویری و کامل

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا من را با عنوان وبلاگ وحید جنتی و آدرس http://vahidjam.lxb.ir/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک من در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.