قبله اش یک گل سرخ
 
وبلاگ شخصی من
وبلاگ وحید جنتی

قبله اش یک گل سرخ

Posted: 28 Jan 2014 11:34 AM PST

 به بهانه عروج ملکوتی کوه توحید ؛ آیت الله سید علی قاضی

 

ولادت

حاج سید علی آقا قاضی فرزند حاج سید حسین قاضی است. ایشان در سیزدهم ماه ذی الحجة الحرام سال ۱۲۸۲هـ .ق در تبریز متولد شد و او را علی نام نهادند. بعد از بلوغ و رشد به تحصیل علوم ادبیه و دینیه مشغول گردید و مدتی در نزد پدر بزرگوار خود و میرزا موسی تبریزی و میرزا محمد علی قراچه داغی درس خواند.

ایشان در سال ۱۳۰۸هـ. ق. در سن ۲۶ سالگی به نجف اشرف مشرف شد و تا آخر عمر آنجا را موطن اصلی خویش قرار داد.

آیت الله سید علی آقا قاضی از زمانی که وارد نجف اشرف شد، دیگر از آنجا به هیچ عنوان خارج نشد، مگر یک بار برای زیارت مشهد مقدس. حدود سال ۱۳۳۰ هـ. ق به ایران سفر کرد و بعد از زیارت به تهران بازگشت و مدت کوتاهی در شهرری، در جوار شاه عبدالعظیم اقامت گزید.

اساتید

ایشان در نجف نزد مرحوم فاضل شربیانی، شیخ محمد حسن مامقانی، شیخ فتح الله شریعت، آخوند خراسانی، عارف کامل حاج امامقلی نخجوانی و حاجی میرزا حسین خلیلی درس خواند و مخصوصاً از بهترین شاگردان این استاد اخیر به شمار می آمد که در خدمت وی تهذیب اخلاق را تحصیل کرد.

سرانجام کوشش های خستگی ناپذیر مرحوم آیت اللهقاضی در راه کسب علم، کمال و دانش، در سن ۲۷ سالگی به ثمر نشست و این جوان بلند همت در عنفوان جوانی به درجه اجتهاد رسید.

آیت الله خسروشاهی از علامه ی طباطبائی نقل می کردند که:

کتابهای معقول را خواندم، ولی وقتی خدمت سید علی آقا قاضی رسیدم، فهمیدم که یک کلمه هم نفهمیده ام!

مرحوم قاضی در لغت عرب بی نظیر بود، گویند: چهل هزار لغت از حفظ داشت و شعر عربی را چنان می سرود که اعراب تشخیص نمی دادند سراینده این شعر، عجمی (غیر عرب) است.

مرحوم قاضی در تفسیر قرآن کریم و معانی آن ید طولائی داشت و علامه تهرانی از قول مرحوم استاد علامه طباطبائی می فرمودند:

«این سبک تفسیر آیه به آیه را مرحوم قاضی به ما تعلیم دادند و ما در تفسیر] المیزان [، از مسیر و روش ایشان پیروی می کنیم. ایشان در فهم معانی روایات وارده از ائمه ی معصومین علیهم السلام، ذهن بسیار باز و روشنی داشتند و ما طریقه ی فهم احادیث را که «فقه الحدیث» گویند از ایشان آموخته ایم.»

شاگردان

آیت اللهقاضی طی سه دوره، اخلاق و عرفان اسلامی را با کلام نافذ و عمل صالح خویش تدریس فرمودند و در هر دوره شاگردانی پرورش دادند که هر کدام از بزرگان وادی عرفان و اخلاق محسوب می شوند:

آیت الله شیخ محمد تقی آملی(ره)

آیت الله سید محمد حسین طباطبائی(ره)

آیت الله سید محمد حسن طباطبایی(ره)

آیت الله محمد تقی بهجت فومنی(حفظه الله)

آیت الله سید عباس کاشانی(حفظه الله)

آیت الله سید عبد الکریم کشمیری(ره)

آیت الله شهید سید عبدالحسین دستغیب(ره)

آیت الله علی اکبر مرندی(ره)

آیت الله سید حسن مصطفوی تبریزی

آیت الله علی محمد بروجردی(ره)

آیت الله نجابت شیرازی(ره)

آیت الله سید محمد حسینی همدانی

آیت الله سید حسن مسقطی(ره)

آیت الله سید هاشم رضوی کشمیری(ره)

حاج سید هاشم حداد(ره)

و…

فتح باب

آیت الله قاضی همیشه نماز مغرب و عشاء را در حرمین شرفین امام حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل علیه السلام به جا می آورد. روزی چون به حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام می رسد، با خود می اندیشد که تا به حال در مدت این چهل سال هیچ چیز از عالم معنا برایم ظهور نکرده، هر چه دارم به عنایت خدا و به برکت ثبات است.

در راه سید ترک زبانی که دیوانه است، به طرف او می دود و می گوید؛ سید علی، سید علی، امروز مرجع اولیاء در تمام دنیا حضرت ابوالفضل علیه السلام هستند و او آن قدر سر در گریبان است که متوجه نمی شود آن سید چه می گوید! به حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام می رود. اذن دخول و زیارت و نماز زیارت می خواند و می خواهد که مشغول نماز مغرب شود.

آیت الله نجابت می گوید:

«تکبیره الاحرام را که می گوید، می بیند که وضع در اطراف حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام به طور کلی عوض می شود. آن گونه که نه چشمی تا به حال دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است. قرائت را کمی نگه می دارد تا وضع تخفیف یابد و بعد دوباره نماز را ادامه می دهد. مستحبات را کم می کند و نماز را سریع تر از همیشه به پایان می رساند. به حرم امام حسین علیه السلام نمی رود و به دنبال جایی خلوت به خانه رفته و برای این که با اهل منزل هم برخورد نکند، به پشت بام می رود. آن جا دراز می کشد و دوباره آن حال می آید و بیشتر می ماند. تا اهل منزل سینی چای را می آورد، آن حال می رود. نماز عشاء را می خواند و دوباره آن وضع بر می گردد؛ چیزی که تا به حال حتی به گفته خودش یک ذره اش را هم ندیده است و حالا که دیده، نه می تواند در بدن بماند و نه می تواند بیرون بیاید. دوباره که شام را می آورند، آن حال قطع می شود و نیمه شب دوباره بر می گردد و مدت بیشتری طول می کشد.»

آری و بالاخره درهای آسمان برایش گشوده و فتح باب می شود.

می گوید:

«آن چه را می خواستم، تماماً بدست آوردم و امام حسین علیه السلام در را به رویم گشود. ابن فارض یک قصیده تائیه برای استادش گفته. من هم یک قصیده تائیه برای امام حسین علیه السلام گفته ام نمره یک! که کار مرا ایشان درست کرد و در غیب را به نحو اتمّ برایم باز کرد».

«او در اثر طلب حقیقی و استقامت، به خانه که نه، به خود صاحبخانه رسیده است و یار، او را به درون خانه راه داده. او از حصار تنگ دنیا که خیال و سرابی بیش نبوده و حقیقتی ندارد، گذشته و به عالم روح و مجردات پیوسته است و چون فهمیده که از عالم خیال چیزی نصیبش نمی شود، باب خیال برایش بسته می شود».

آیت الله نجابت نقل می کند:

دفعه ی اوّلی که ما آیت اللهقاضی را دیدیم، خیلی با ما گرم گرفتند و ما را تحویل گرفتند. در اثر این التفات زیاد، من زبانم باز شد و گفتم: آقا این وضع اهل معرفت به خیال است یا به حقیقت؟ ناگهان ایشان چشمهایش درشت شد و گفت:

«ای فرزندم! من چهل سال است با حضرت حق هستم و دم از او می زنم این پندار و خیال است؟!»

محو در ولایت

و قاضی در عشق امام حسین علیه السلام تمام است و درس توحید را از او می آموزد. ببین خود از این بارگاه چه گوهرها ربوده است که می فرماید:

«محال است انسانی به جز از راه سیدالشهداء(ع) به مقام توحید برسد.»

می گویند:

«آیت الله قاضی شب های جمعه تا صبح در حرم سیدالشهداء(ع) می ایستاد و هیچ چیز نمی گفت. نه زیارتی و نه… تنها تماشا می کرد.»

او شرابی از دست مولایش نوشیده که بدان پرده ها را شکافت و محرم در حریم حرم شد.

و فتح باب آقای قاضی به دست حضرت اباعبدالله است و افتخار او تا آخر عمر، غلامی این خاندان است.

در تمام آن سال ها، آن چه او از امام حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل علیه السلام گرفته است، تا به آن قله های منیع عرفان دست یابد، برای ما معلوم نیست. تنها می گوید:

«ثواب رفت و آمد بین حرم شریف حضرت اباعبدالله و حضرت اباالفضل، از سعی بین صفا و مروه بیشتر است.»

آیت الله نجابت می گفت:

«ایام زیارت که می شود، حالش دگرگون است. آن قدر که اگر نتواند زیارت برود آرام ندارد، به نحوی که خانواده ی ایشان می گویند وقت زیارت، او دیوانه می شود و به همین خاطر نمی گذارند در آن ایام در نجف بماند. پولی برای خوراکش تهیه می کنند و او را روانه ی کربلای معلا می کنند و او، پیاده به حرم می رود و پیاده برمی گردد.»

کمتر کسی ایشان را در سواری های بین راه می دید و کسی هم کنجکاوی نمی کرد که این سید چگونه به کربلا می رود و برمی گردد.

او به سوی مولایش با عشق، بال و پر می گشود و به پابوسی حریمش مشرف می شد.

و می گویند:

«آن جا در حریم دوست از کثرت ادب مانند چوب خشک می گردد.»

در خانه، مجلس روضه ی هفتگی برپا می کرد که عامه ی مردم در آن حضور داشتند و خودش عقیده اش این بود که:

«من باید برای حضرت ابا عبدالله کار کنم. چه عالم باشم چه عامی».

کفش های مردم را جلوی در جفت می کرد. عده ای هم بر او خرده می گرفتند که این آقا، اهل علم است و این کوچک کردن خود اوست. نباید از این کارها بکند. اما ایشان گوشش به این حرف ها بدهکار نبود.

و اواخر عمر، آب را که می دید، بی اختیار اشک می ریخت و عجب ماجرای غریبی است این داستان عطش!

از آیت الله سید عبدالکریم کشمیری نقل شده که: «آقای قاضی تماماً مکاشفه بود و در اواخر عمر، بسیار لطیف و رقیق شده بود و با دیدن آب، به یاد امام حسین علیه السلام می گریست.»

کافی بود که شخصی که به منبر رود، جمله ی اوّلش با «صلی الله علیک یا اباعبدالله» شروع می شد تا اشک های قاضی دیگر بند نیاید و تا آخر مجلس اصلاً نشنود که قصه می خوانند یا روضه! برای تربت امام حسین علیه السلام، آن قدر احترام قائل بود که «شبی تسبیح تربتش به زمین می افتد و چشم هایش دیگر قادر به یافتن آن نمی گردد. از ترس آن که مبادا پاهایش را به طرف تربت دراز کند تا صبح نمی تواند بخوابد. امام حسین علیه السلام در آغاز راه، دستگیری اش نموده و او تا آخر عمر شاکر آن نعمت است».

رحلت

به هر حال، میرزا علی آقا قاضی، پس از سالها تدریس معارف بلند اسلامی و تربیت شاگردان الهی، در روز دوشنبه چهارم ماه ربیع المولود سال ۱۳۶۶ مطابق هفتم بهمن ماه در نجف اشرف وفات کرد و در وادی الاسلام نزد پدر خود دفن شد.

آیت الله بهجت می فرمودند:

«شب قبل از وفات آقای قاضی، کسی خواب دیده بود که تابوتی را می برند که رویش نوشته شده بود «توفی ولی الله». فردا دیدند آقای قاضی وفات کرده است».

 

منبع : حوزه نت


شمع عشق بهترین هدیه برای یک دوست آموزش کوچک کردن شکم پس از زایمان بصورت تصویری و کامل

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:قبله اش یک گل سرخ,گل سرخ, :: 16:5
وحید جنتی

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا من را با عنوان وبلاگ وحید جنتی و آدرس http://vahidjam.lxb.ir/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک من در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.