وبلاگ شخصی من
وبلاگ وحید جنتی

خاطرات آیت‌الله خامنه‌ای از استقبال امام (ره)

Posted: 01 Feb 2014 02:18 AM PST

ایام بهمن ماه هر سال یاد آور خاطرات شیرین سال ۵۷ و ورود امام خمینی (ره) به ایران است؛ ورودی که زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ماه شد. شرایط پیچیده روزهای منتهی به ورود امام (ره) به ایران، روزهای پر التهابی را برای انقلابیون رقم زده بود. نگرانی از اشغال نظامی فرودگاه و عدم اجازه در فرودآمدن هواپیما، باعث تحصن برخی از روحانیون در مسجد دانشگاه تهران شد. مقام معظم رهبری نیز که از مشهد به تهران آمده بودند یکی از اعضای اصلی تشکیل دهنده‌ی این تحصن بودند. آنچه در ادامه می‌آید، خاطرات معظم‌له در روزهای منتهی به ورود امام (ره)، است.

بازگشت امام

گسترش اعتراض ها به جلوگیری از ورود امام خمینی کار را به جایی رساند که شاپوربختیار در یک مصاحبه مطبوعاتی گفت: «با صدای بلند اعلام می‌کنم که حضرت آیت الله هر وقت میل داشته باشند می‌توانند به کشور بازگردند.» حرف های او نمی‌توانست مردم را قانع کند. مخالفت‌ها همچنان ادامه یافت. مشابه تحصن دانشگاه تهران در قم، مشهد و اصفهان شکل گرفت که خود به خود به اجتماعات بیشتر مردم منجر گردید. آقای مفتح ، عضو کمیته مرکزی استقبال از امام خمینی در آخرین ساعات روز دهم بهمن به یکی از نشریه ها گفت که رهبر معظم انقلاب ۹ صبح پنج شنبه، ۱۲ بهمن به ایران خواهد رسید.

نگرانی آقای خامنه‌ای از خوشامدگویی به امام خمینی (ره) + تصاویر// آماده انتشار
 
 

مردم ایران در یازدهم بهمن هیجان زده بودند. امام در همین روز در نامه‌ای از دولت و ملت فرانسه تشکر کرد و میهمان نوازی آنها را ستود و نیز در دهکده نوفل لوشاتو حاضر شده، با ساکنان آن دیدار و خداحافظی کرد. با این که دولت بختیار مجبور به پذیرش ورود امام به وطن شده بود، اما عقب نشینی خود را با رژه نظامیان در سطح شهر جبران کرد. نظامیان، یازدهم بهمن با ساز و برگ نظامی در خیابان های تهران قدرت نمایی کردند.

کمیته استقبال، درگیر کار بزرگی شده بود؛ کاری بزرگ در روزی بزرگ. هرچند تلاش می کرد بر امور جاری مسلط شود اما حادثه پیش رو بزرگتر از آن بود که بتوان کاملاً آن را در دست گرفت. بیشتر فعالیت های کمیته غیر متمرکز بود و هر کس مأموریتی مناسب تر می دید همان را برعهده می‌گرفت. « یکی از وظایف کمیته استقبال توزیع کارت دعوت به فرودگاه بود. آقای مطهری تعدادی کارت به من داد که آنها را پخش کردم و یکی برای خودم ماند. از قضا آقای شیخ ابوالحسن شیرازی را دیدم. او از این که کارت دعوت به دستش نرسیده، ناراحت بود. کارت خودم را به او دادم.»

پیش از دوازدهم بهمن، آقای مطهری از آقای خامنه‌ای خواسته بود سخنرانی و خوش آمدگویی به امام را در تالار فرودگاه به عهده بگیرد. نپذیرفته بود. گفته بود: چرا من؟ آقای مطهری دلیلی آورده بود، اما نتوانسته بود او را قاطع کند. آقای خامنه‌ای گفته بود: من توان سخنرانی در این لحظات بزرگ، که نفس در سینه‌ها حبس می‌شود، ندارم.

نگرانی آقای خامنه‌ای از خوشامدگویی به امام خمینی (ره) + تصاویر// آماده انتشار
 
 

آقای مطهری نبود فرصت برای انتخاب فرد دیگر را به عنوان علت آخر مطرح کرده، سخنرانی را به عهده آقای خامنه‌ای گذاشته بود. «روز موعود فرا رسید و از خوش اقبالی [من] فرصت برای مراسم خوش آمد گویی نشد؛ فقط اکتفا شد به تلاوت قرآن و سرودی که گروهی از دانش آموزان خواندند و صدایش بین مردم پیچید و زبانها آن را تکرار کرد:»

ای مجاهد ای مظهر شرف/ ای گذشته زجان در ره هدف …..

آنچه در فردوگاه می‌گذشت مجموعه‌ای از احساسات متناقض بود، شادی، وحشت، ناباوری، نگرانی. آقای خامنه‌ای از خود می پرسید: چه رخ خواهد داد؟ آیا آنچه تا لحظاتی دیگر خواهیم دید حقیقت است یا رؤیا؟ آیا واقعاً امام در این فضای آکنده از احساس عجیب، در میان استقبال بی بدیل تاریخی پا به خاک میهن خواهد گذاشت؟ اگر آمد چه خواهد شد؟ سرنوشت انقلاب به چه سمتی خواهد رفت؟ اینها و دهها سؤال دیگر بر نگرانی و اضطراب او می‌افزود. تالار فرودگاه از دعوت شدگان و مستقبلین پر بود. همه با نظم، منتظر ورود امام بودند. آنان نماینده گروه‌های مختلف بودند: روحانیون، استادان دنشگاه، طلاب، دانشجویان، اقلیت‌های دینی، همه چشم‌ها به در اصلی دوخته شده بود اما ناگاه امام از در دیگری وارد تالار فرودگاه شد. [نگاهم به چهره اش دوخته شد] « عزم و اراداه و اقتدار در چهره شان موج می‌زد. اثری از خستگی، بی خوابی و نگرانی در چهره ایشان ندیدم» بیش از یکصد خبرنگار در همین هنگام از در اصلی داخل شدند تالار پر شد از جمعیت که موج می خورد و به سمت امام می‌رفت. « احساس خطر کردیم و با صدای بلند از مردم خواستیم که از امام دور شوند؛ بر احساسات خود غلبه کنند. من و شماری از نزدیکان امام خود را عقب کشیدیم. جز آقای مطهری که داخل هواپیما رفته بود و هنگام خروج امام را راهی کرده بود، کسی از خواص، کنار ایشان نبود. آقای بهشتی هم جای معینی نداشت و در آن محیط در حرکت بود.»

امام در مکانی که برای وی در نظر گرفته شده بود، ایستاد. چند جمله بیشتر نگفت. «هرچه پریشانی در دلها بود زدوده شد. آرامش عجیبی به سراغ قلب‌هامان آمد. این دومین باری بود که سخن امام چنین طمأنینه‌ای در من ایجاد کرد. اول بار، دوم فروردین ۱۳۴۲ بود؛ هنگامی که مزدوران شاه به شهر قم [و مدرسه فیضیه] حمله کردند. من از جمله کسانی بودم که این هجوم وحشیانه را دیدم. بعد که به خانه‌ی امام رفتم، وقت نماز، به ایشان اقتدا کردم. سپس با امام به یکی از حجره ها[ی مدرسه فیضیه قم] رفتیم. من در شرایط روحی بسیار بدی بودم. امام صحبت کوتاهی کرد. پس از آن اعصابم آرام گرفت، قلبم محکم شد و جانم به آسودگی رسید.»

نگرانی آقای خامنه‌ای از خوشامدگویی به امام خمینی (ره) + تصاویر// آماده انتشار
 
 

پس از خروج امام از تالار فرودگاه، نزدیکان وی، از جمله آقای خامنه‌ای پشت سرش بیرون رفتند. امام در خودروی ویژه‌ای که آماده شده بود نشست و دیگران در اتوبوس‌هایی که آماده همراهی وی بودند، جای گرفتند. « وقتی وارد خیابان شدیم، انبوه جمعیت فشرده و هیجان زده، از پیر و جوان، زن و کودک، موج می‌زد. انگار همه تهران و مردمی که از شهرهای دیگر به سمت تهران روانه شده بودند، در حال دیدن این لحظات تاریخی هستند.

کاروان امام راه خود را از میان این امواج انسانی، با کمک خود مردم، باز می کرد. استقبال کنندگان همراه کاروان و پیش و پس آن می دویدند، شعار می دادند، گلباران می کردند، شاد بودند و حمایت خود را از امام بروز می دادند. با اینکه ساعاتی پیش همراهان امام از همین مسیر به سمت فرودگاه رفته بودند ، کسی برای آنان ابراز احساسات نکرده بود، اما اینک به تبع امام، شادی و مهر خود را به سرنشینان خوردروهای همراه امام که پشت سر ایشان حرکت می کردند نشان می دادند.»

به میدان ۲۴ اسفند [انقلاب] رسیدند. آن چند نفر تصمیم گرفتند به خانه آقای موسوی اردبیلی که در آن نزدیکی بود بروند؛ و درباره مسائل بعدی مشورت کنند. بنا نبود امام را تا بهشت زهرا همراهی کنند. برنامه های از پیش تعیین شده چنین می‌گفت. پس از رایزنی در خانه آقای موسوی اردبیلی، آنجا را به مقصد مدرسه رفاه ترک کردند. آقای خامنه‌ای وقتی به مدرسه رسید، توان خود را پایان یافته دید. به شدت خسته بود.

نگرانی آقای خامنه‌ای از خوشامدگویی به امام خمینی (ره) + تصاویر// آماده انتشار
 
 

مدرسه رفاه

با همان حال، سخنرانی امام در بهشت زهرا را شنید. اینک منتظر آمدن امام بود. ساعت‌ها گذشت، اما خبری از بازگشت امام نرسید. پس از پایان مراسم در بهشت زهرا، امام و سید احمد خمینی با یک دستگاه آمبولانس از بهشت زهرا خارج و در بیابان های اطراف سوار هلی کوپتر شدند. هلی کوپتر به سمت بیمارستان هزار تخت خوابی[ = امام خمینی] رفت. چرا بیمارستان؟ چون نمیدانستند به کجا بروند؟ هلی کوپتر که نمی توانست در مدرسه رفاه یا آن نزدیکی‌ها به زمین بنشیند. تصمیم گرفتند به طرف فرودگاه بروند. به آسمان فرودگاه که رسیدند آنجا را همچنان پر ازدحام یافتند. به طرف بیمارستان برگشتند. حال امام مساعد نبود. بیمارستان محل فرود داشت. هلی کوپتر نشست. کارکنان بیمارستلن با این خیال که بیمار بدحالی داخل آن است به سمت هلی کوپتر دویدند. وقتی امام را دیدند، شوکه شدند؛ نمی دانستند چه کنند. یکی از دکتر های بیمارستان خودروی پژوی خود را در اختیار آنان گذاشت. از بیمارستان خارج شدند.

نگرانی آقای خامنه‌ای از خوشامدگویی به امام خمینی (ره) + تصاویر// آماده انتشار
 
 

در بین راه، خودرو را با خودروی آقای ناطق نوری عوض کردند. مقصد خانه دختر آیت الله پسندیده بود. «گفته شد که ایشان پس از سخنرانی به جای نامعلومی رفته اند. ساعت ها گذشت. برادران به خانه های مجاور که برای اقامتشان آماده شده بود، رفتند. این خانه ها از چند روز پیش برای استقبال مهیا شده بود. من در مدرسه ماندم. ساعت ۱۰ شب غرق آماده سازی بودم که خبر دادند امام از در پشتی وارد شد به آن سمت رفتم. دیدم امام تنها دارند می آیند تو؛ آرام و با وقار. نگاهش پرده دل را پاره می کرد… ساکت و مبهوت، ایستاده بودم.

از ذهنم گذشت بروم و در آغوشم بگیرم، اما ترسیدم دیگران هم به شوق آیند، دور امام را بگیرند و مزاحمتی فراهم شود. گذشتم. ده نفر بیشتر نبودیم. امام سلام کرد.جواب دادند. به سمت پلکانی که به طبقه دوم منتهی می‌شد رفتند. حاضران صدای خود را به وفاداری و سربازی امام بلند کردند. امام روی پله سوم، چهارم، نشستند. می خواستم پاسخ احساسات آن جمع را بدهند. همه مدهوش بودیم. امام با عبارات کوتاهی حمد و ثنای خداوند را گفت و بر پیامبر (ص) و خاندانش درود فرستاد و از جمع تشکر کرد و آنان را به صبر و پایداری سفارش نمود و بعد خداحافظی کرد» و از پله ها بالا رفت.

فردای آن روز امام به مدرسه علوی، همان نزدیکی، رفت. بیشتر دست اندرکاران هم به آن مدرسه منتقل شدند. آقای خامنه‌ای در مدرسه رفاه ماند. محیط نسبتاً آرامی برای کارهای او داشت؛ و آن کارها اقتضاء نمی‌کرد که نزدیک امام باشد. مسئولیت او اداره امور فرهنگی و تبلیغی مقر رهبری انقلاب اسلامی، و از آن جمله، انتشار روزنامه بود. « به یا دارم بعد از سه روز از آمدن امام به من خبر دادند که برادران در مدرسه علوی جمع شده اند و مرا هم دعوت کرده اند. پس از عبور از میان جمعیت انبوه و مشتاقی که آنجا بود، خود را به آن جلسه رساندم. درباره سازماندهی و مدیریت مقر امام مشورت می کردند. پیشنهاد شد سه نفر از جمله من، مدیریت مقر امام را به عهده بگیریم. نپذیرفتم، زیرا به کاری مشغول بودم که آن را بسیار دوست داشتم و مسئولیت تازه، مرا از آن باز می‌داشت. البته برای پذیرش این مسئولیت انگیزه داشتم ولی عنوان ریاست با مشغله های بسیار من در تزاحم بود.»

نگرانی آقای خامنه‌ای از خوشامدگویی به امام خمینی (ره) + تصاویر// آماده انتشار
 
 
 

دلهره‌های بی پایان

آقای خامنه ای در مرور یادهای خود از آن روزها، رخدادهای پی‌درپی و پر شتابی می‌بیند که به دشواری می توان همه را با جزئیات خاطر نشان کرد. هر کدام از این حوادث، بی شباهت به کوههای سر به فلک کشیده نبودند که چشم‌ها و عقل‌ها را خیره می‌کرد و مجالی برای نگاه همزمان به دیگر بلندی‌ها نمی گذاشت. دیگر آنکه هر رویداد تازه و از راه رسیده‌ای از نوع حوادثی که به سادگی در ذهن می نشینند، نبود. «ما نمی توانستیم در مقابل این حادثه‌ها خویشتن داری کنیم [ و آن را هضم نماییم؛] مبهوت و سردرگم می ماندیم. حال که به خود بازمی گردم، تجلی قدرت و عظمت خداوند سبحان را در حرکت این مردم می بینم؛ و اگر کسی در برابر این تجلی مبهوت بماند، قابل سرزنش نیست.»

این جاست که آرزوی می‌کند ای کاش قلم به دست می‌گرفت و با حوصله و صبر به آن قله‌ها و دامنه‌ها می‌نگریست و می‌نوشت. «ای کاش همت به نگاشتن وقایع و حوادث آن روزها می کردم. گرچه اگر تصمیم هم می گرفتم، تنگی وقت و فراوانی مسئولیت هایم، اجازه نمی داد.»

یکی از آن نگرانی های بی‌پیر و دلهره‌های تمام نشدنی، عملی شدن تهدیدات ژنرال های شاه بود؛ هرچند مردم این تهدیدها را ناچیز می‌شمردند، اما امکان هر رخداد خطرناکی قابل پیش بینی بود. حمله هوایی یا زمینی به مقر سکونت امام خمینی، یکی از آنها بود. چه کسی می‌توانست در جدی نبودن این تهدیدها تردید کند؟ تمام زمام حکومت نظامی شاهنشاهی، به دستان ژنرال‌ها سپرده شده بود؛ و اینان نشان داده بودند که برای ریختن خون مردم و کشتارهای صدها نفری آماده اند. در برابر این دغدغه هولناک اما، «مردم را می دیدی که اطراف مقر امام را مانند نگینی احاطه کرده بودند. هزاران زن و مرد و کوچک و بزرگ خیابان ها و راه های منتهی به محل سکونت امام را پر کرده بودند. در واقع یک سپر انسانی درست کرده بودند و سرنوشت خود را با امام و انقلاب گره زده بودند. همین امر موجب شده بود که هر عملیات نظامی علیه مقر امام با پیچیدگی و چه بسا غیر ممکن بودن روبه رو باشد.»

نگرانی آقای خامنه‌ای از خوشامدگویی به امام خمینی (ره) + تصاویر// آماده انتشار
 
 
 

۱ – کتاب شرح اسم

منبع : مشرق

پیام تلویزیونى آیت الله خامنه ای به مناسبت بیست و دوم بهمن‌ در سال ۶۱

Posted: 01 Feb 2014 01:54 AM PST

در آستانه فرارسیدن ۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR متن و فیلم پیام تلویزیونی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تاریخ ۱۹ بهمن‌ماه ۱۳۶۱ را منتشر کرد. رهبر انقلاب اسلامی در آن زمان در جایگاه ریاست جمهوری اسلامی ایران قرار داشتند.

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌

روز بیست و دوّم بهمن، روز نجات ملّت ایران و روز شکوفایى و پیروزى بزرگ‌ترین انقلاب دوران تاریخ ما از شروع اسلام تا امروز را به همه‌ى شما هم‌میهنان عزیز و به همه‌ى مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض میکنم. 
 
یوم‌الله بیست و دوّم بهمن براى ما، هم از این نظر حائز اهمیت است که روز طلوع و ظهور بزرگ‌ترین انقلاب دوران تاریخ ما پس از اسلام است، و هم از این نظر که روز شکوفایى استعدادهاى ملّت ما و بهره‌گیرى از زحمات و رنجها و مصائبى است که این ملّت در طول انقلاب بزرگ خود و در طول سالهاى مبارزه و نهضت متحمّل شده است. ما ملّت ایران این انقلاب را عید مبارک بزرگ خودمان به‌شمار مى‌آوریم. پیش از این انقلاب، ما جامعه‌اى بودیم از اراده‌ى انسانى به‌دور، از اسلام به‌دور، تحت سلطه‌ى بیگانگان، تحت سلطه‌ى مستکبران، وضع مادّى ملّت ما و وضع معنوى این ملّت هر دو بد. انقلاب ما با نام خدا و با طلب مدد و کمک از پروردگار براى پیروزى اسلام و رفع ظلم و ستم آغاز شد و با تحمّل مصائبى در طول پانزده سال و بیشتر، به پیروزى رسید. 
 
از اوّلین روز پیروزى این انقلاب، همه‌ى ما گفتیم و همه‌ى ملّت باور کردند که کار با پیروزى بر ایادى آمریکا در کشورمان تمام نمیشود، کار در بیست و دوّم بهمن به پایان نمیرسد، بلکه کار در این روز بزرگ و مبارک تازه آغاز میشود. ما در بیست و دوّم بهمن قدم در جادّه‌اى گذاشتیم که انتهاى این جادّه، جامعه‌ى اسلامى و انسانىِ آسوده و پر نعمت و پر برکت و برابر امر خدا و قوانین الهى است؛ بتدریج به آن نهایت نزدیک خواهیم شد. تا امروز هم هرچه گذشته است، به آن عاقبت و فرجام نیک نزدیک شده‌ایم؛ باز هم باید تلاش کنیم تا هرچه نزدیک‌تر بشویم. در این تلاش، لطف خدا و راهنمایى رهبر و امام عزیز و بى‌بدیل‌مان و اراده‌ى عمومى مردممان، مهم‌ترین عناصر هستند. با این حال ما باید پرچمهاى برافراخته‌ى این راه را نیز از نظر دور نداریم؛ باید راه را گم نکنیم؛ آنچه موجب میشود که ما راهمان را گم نکنیم، از انقلابمان عدول نکنیم، این است که شعارهاى «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» و «نه شرقى، نه غربى، جمهورى اسلامى» و شعارهاى اصولىِ از قبیل اینها را همواره به یاد داشته باشیم. هر سخنى، هر عملى، هر حرکتى که ما را از اسلام دور کند، از مقرّرات اسلامى بر کنار بدارد و یا به سیاست «نه شرقى و نه غربى» ما لطمه وارد بکند، در حقیقت ما را از آن نهایت و عاقبت نیک دور خواهد کرد. 
 
اگر بخواهیم بى‌دغدغه به سرمنزل جمهورى واقعى اسلامى و حکومت واقعى الهى برسیم، باید مردم ما هرچه بیدارتر، هوشیارتر و آگاه‌تر بشوند. مردم باید به شعار اکتفا نکنند؛ عمق دادن هرچه بیشترِ فکر اسلامى و معارف اسلامى در خودشان باید همّت بگمارند؛ و البتّه معلّمان دین، راهنمایان الهى و قرآنى در این راه مسئولیّت بزرگى را به عهده دارند. 
 
من در چهارمین سالگرد و آغاز پنجمین سال انقلاب شکوهمند و عزیز و بى‌نظیرمان، به شما ملّت عزیز ایران و به شما قهرمانانى که این بار را بر دوش کشیده‌اید پیام میدهم و از شما درخواست میکنم که درک اسلام و فهم قوانین اسلامى و آشنایى با قرآن را هرچه بیشتر همّت بگمارید؛ و از فضلا، علما، معلّمان دین، آموزگاران معارف الهى و دانندگان سیاست درست اسلامى درخواست میکنم که در راه روشن کردن ذهن مردم، هرچه بیشتر تلاش کنند. ما راه طولانى و زیادى در پیش داریم که باید آن راه را بپیماییم تا بتوانیم به سرمنزل حکومت واقعى الهى و اسلامى ان‌شاءالله برسیم و بدین وسیله بشارت و مژده‌اى به همه‌ى مستضعفان و چشمانتظاران حکومت الله بدهیم.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته


شمع عشق بهترین هدیه برای یک دوست آموزش کوچک کردن شکم پس از زایمان بصورت تصویری و کامل

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا من را با عنوان وبلاگ وحید جنتی و آدرس http://vahidjam.lxb.ir/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک من در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.