پروژه‌ بعدی جیمز کامرون چیست؟
 
وبلاگ شخصی من
وبلاگ وحید جنتی

پروژه‌ بعدی جیمز کامرون چیست؟

Posted: 27 Feb 2014 03:08 AM PST

جیمز کامرون کارگردان فیلم هایی چون Avatar و Terminator  طی صحبت‌هایی بیان داشته که قصد دارد مانگای Battle Angel Alita  را به پرده‌ی سینماها بیاورد و آغاز این پروژه را ۴ سال دیگر اعلام کرده است.
 

 

کامرون در کنفرانس مکزیکوسیتی به حضار اعلام کرده این پروژه که سال‌ها تصمیم ساخته‌ش را داشته در سال ۲۰۱۷ بعد از اینکه مراحل تولید دو فیلم بعدی Avatar پایان یافت، آغاز می‌کند. او در ادامه متذکر شد که این پروژه با تمرکز بر بسط و گسترش داستان و شخصیت پردازی به تکنولوژی جدیدی بالاتر از Avatar نیاز خواهد داشت.

این مانگا توسط Kishiro Yukito  خلق شده و سال ۱۹۹۰ در مجله Business Jump  انتشارات Shueisha به چاپ رسیده است. سری این مانگا ۵ سال بعد از خلق آن به پایان رسید. تمرکز داستان حول دختر سایبرگی است که در زباله‌دانی شهر پیدا می‌شود و تنها خاطراتی جزئی را از زندگی قبلیش بیاد می‌آورد، او در ادامه به مبارزه با جرم و جنایت می‌پردازد.

شش سال پس از پایان یافتن مانگا، Kishiro با اعلام اینکه از خط سیر مانگای اصلی ناخرسند بوده این مانگا را با نام Battle Angel Alita: Last Order  احیا می‌کند و در آن قسمت‌های پایانی مانگای اصلی را باز نویسی می‌کند. اینکه کامرون در نظر دارد به خط اصلی این مانگا وفادار باشد یا این که تغییراتی را در آن لحاظ کند، هنوز مشخص نیست.

بررسی کلی این مانگا
قبل از اینکه به بررسی این مانگا بپردازم لازم است که برخی از اصطلاحات را توضیح بدم:

مانگا – Manga: واژه‌ای است که به کمیک بوک‌های ژاپنی اطلاق می‌شود.
انیمه: به انیمیشن‌های ساخته شده در ژاپن گفته می‌شود و فرقی بین دو بعدی یا سه بعدی بودنشان نمی‌کند، گرچه شاید به غلط برخی این واژه را مختص انیمه‌های دو بعدی ژاپن می‌دانند.

OVA: انیمه‌های که پخش اولیه‌ی آن‌ها مانند سایر انیمه‌ها، تلویزیونی نیست و منحصراً به صورت DVD منتشر می‌شوند.

کانجی: الفبایی تصویری که درقرن پنجم و ششم از چین وارد ژاپن شده و قریب به ۲۰۰۰ حرف می باشد.

Battle Angel Alita  که در ژاپن به نام Gunm شناخته می‌شود (銃夢 – Ganmu  واژه‌ای مرکب از دو واژه‌ی”Gun”  و  onyomi که در کانجی ژاپنی معنی “رویا” را می‌دهد است) ، سری مانگایی است که توسط Kishiro Yukito در سال ۱۹۹۰ خلق شده و در مجله‌ی Business Jump  انتشارات Shueisha به چاپ رسده است.

دو جلد از نه جلد این مانگا تبدیل به دو قسمت OVA انیمه‌ای گشته، که ADV Films در آمریکای شمالی  با نامBattle Angel  و  Manga Entertainment در انگلستان و استرالیا با نام Battle Angel Alita آن را منتشر کرده‌اند.
 

 
طراحی روی جلد نخست این مانگا

داستان سری مانگا در آینده‌ای فرا آخرالزمانی رخ می‌دهد و تمرکز آن روی دختر سایبرگی به نام آلیتا (Alita) که تمام حافظه‌اش را از دست داده و در زباله‌دانی توسط دکتر سایبرنتیکی پیدا می‌شود و از او مراقبت می‌کند، است. هنر رزمی‌اش به نام Panzer Kunst باعث می‌شود که او تبدیل به جایزه‌بگیری شود که مجرمین را شکار می‌کند.

ادامه‌ی داستان مربوط به جستجوی آلیتا برای پی‌بردن به گذشته‌اش و همچنین حول کاراکترهایی که با آن‌ها زندگی می‌کند است. این مانگا بعدها با نام Battle Angel Alita: Last Order ادامه یافت.

 

مانگاکا
مانگاکای این اثر Kishiro Yukito، متولد ۲۰ مارس ۱۹۶۷ در توکیوی ژاپن است.
آثار

  • Hito (مجموعه داستان‌های کوتاه)
  • Kikai (۱۹۸۴
  • Kaiousei (۱۹۸۸
  • Hito (۱۹۸۸
  • Dai-Majin (۱۹۸۹
  • Mirai Tokyo Headman (۱۹۸۹
  • Uchukaizokushonendai (۱۹۹۰
  • Battle Angel Alita (۱۹۹۰-۱۹۹۵
  • Ashen Victor (۱۹۹۷
  • Gunnm Gaiden (۱۹۹۷
  • Aqua Knight (۱۹۹۸
  • Battle Angel Alita: Last Order (۲۰۰۰-تاکنون

که از بین این آثار Ashen Victor ، Gunnm Gaiden روایتگر داستان‌هایی جانبی از مانگای اصلی Battle Angel Alita هستند و مانگای Battle Angel Alita: Last Order ادامه‌ای بر سری این مانگاست که چاپ آن تاکنون نیز ادامه دارد.

از آنجایی که مانگاکاها اکثر وقت خود را صرف طراحی مانگا می‌کنند اطلاعات زیادی از آن‌ها در دسترس نیست، حتی بعضی از آن‌ها به خاطر انتخاب نام متفاوتی در آثار خود زندگی کاملاً مخفی و بدون حاشیه‌ای دارند. از این رو از این مانگاکا نیز اطلاعات بیش از این مواردی که یاد شد در دسترس نیست.

 


نگاهی کلی بر داستان

Battle Angel Alita سرگذشت آلیتا (“Gally” – “گالی” در نسخه‌ی اصلی ژاپنی) دختر سایبرگی که دچار فراموشی شده، می‌باشد. او درحالی که فقط سر و قفسه‌ی سینه‌اش سالم است توسط دکتر سایبرنتیکی به Ido Daisuke در زباله‌دانی یافت می‌شود. Ido  او را احیا کرده و پس از اینکه در می‌یابد او دچار فراموشی گشته، نام آلیتا را بر وی می‌گذارد.

 آلیتای بازسازی شده خیلی زود هنر رزمی Panzer Kunst را به‌یاد می‌آورد، گرچه به جز این مورد چیز دیگری را به‌خاطر نمی‌آورد. آلیتا اولین بار از Panzer Kunst برای کشتن مجرمین سایبرگ استفاده می‌کند، و سپس به عنوان بازیکن در مسابقات ورزشی وحشیانه‌ی Motorball شرکت می‌کند. طی مبارزه، آخرین خاطراتش را به‌یاد می آورد.

 او قبلاً در شهر شناور در فضای Tiphares  یک مامور بوده که برای شکار مجرم‌ها به پایین فرستاده شده است.
 

 
نمایی از شهر Tiphares  و اسقاط‌دانی زیر آن

پادآرمان‌شهر پیشروی دنیای Battle Angel Alita پیرامون شهری پر از وسایل اسقاطی می‌گردد. این وسایل اسقاطی از Tiphares (Salem در نسخه‌ی اصلی) همچون باران به پایین ریخته شده و کوهی را به‌وجود آورده‌اند. ساکنین سطح زمین به Tiphares دسترسی ندارند و مجبورند به زندگی پست و حقارت‌آمیز خود ادامه دهند. کسانی که از تجهیزات سایبرنتیکی بهتری برخوردارند بهتر از عهده‌ی زندگی سخت‌شان برمی‌آیند.

 

Tiphares  از اسقاط‌دانی و زمین‌های اطرافش بهره‌کشی می‌کند، مزدورانی که “مبارزین شکارچی” نامیده می‌شوند را برای شکار مجرمین استخدام می‌کند و مسابقات ورزشی وحشیانه‌ای را برای سرگرم نگه داشتن مردم برپا کرده‌است. تیوب‌های بزرگی اسقاط‌دانی را به Tiphares  متصل کرده‌اند، و شهر از ربات‌ها برای حمل مرسولات و فراهم کردن امنیت روی سطح زمین استفاده می‌کند.

گهگاه ساکنین Tiphares (همچون Ido Daisuke و Nova Desty) به سطح زمین تبعید می‌شوند. درکنار ربات‌ها و تبعیدی‌ها، عده‌ی کمی هستند که بین دو شهر رفت و آمد دارند.

داستان در آمریکا رخ می‌دهد. طبق نقشه‌ای که در جلد هشتم دیده می‌شود، اسقاط‌دانی و Tiphares در نزدیکی Kansas City، Necropolis در Colorado Springs و Radio ی KAOS در Dallas قرار دارد. خانه‌ی  Nova Desty بیرون پایگاه نظامی NORAD در Cheyenne Mountain ایالت Colorado ساخته شده‌است.

ماجرای Battle Angel Alita در قرن بیست و ششم رخ می‌دهد. کاراکترها در سال‌های پس از ES (Era Sputnik  – عصر ماهواره‌ها) زندگی می‌کنند، از آنجایی که اولین ماهواره در سال ۱۹۵۷ به فضا ارسال شد و همچنین ۱۴ سال از زمانی که Ido Daisuke آلیتا را در جلد اول می‌یابد می‌گذرد، پس زمان رخ دادن ماجرای مانگای Battle Angel Alita احتمالاً بین ES 577 تا ES 591 یعنی ۲۵۳۳ تا ۲۵۴۷ میلادی باید باشد.

شخصیت‌ها
یکی از خصوصیات Battle Angel Alita داشتن شخصیت‌های گوناگون است، خیلی از آن‌ها در مسیر داستان در مرکز توجه قرار می‌گیرند و بعضی دیگر خارج می‌شوند. تعدادی از آن‌ها تا پایان یک ماجرا هرگز دیده نمی‌شوند و وقتی که سایر شخصیت‌ها دیده می‌شوند دوباره ظاهر می‌شوند. تنها شخصیتی که به طور ثابت باقی می‌ماند آلیتا است، شخصیت اصلی و پروتاگونیستی که سایبرگی جوان است و دچار فراموشی شده و می‌کوشد تا گذشته‌ی فراموش شده‌ی خود را بازیابد.

اما تنها چیزی موجب می‌شود تا خاطراتش را به یاد آورد مبارزه کردن است. در اوایل داستان DaIdo isuke، دکتر سایبرنتیک جایزه بگیر، آلیتا را می‌یابد و او را احیا می‌کند و نقشی عمده را در داستان ایفا می‌کند، اما از اواسط مانگا به حاشیه رانده شده و در نقطه‌ی مقابل شخصیتی به نام Nova Desty ، دانشمند نانوتکنولوژی عجیبی که از Tiphares رانده شده، در کانون توجه قرار می‌گیرد.
     

 

 
Nova  مغز متفکر پشت بسیاری از دشمن‌ها و ماجراهایی که برای آلیتا رخ می‌دهد، است. اما تا وقتی که داستان به اندازه‌ی ۲ سال جلو نمی‌رود حضوری واقعی ندارد، گرچه پس از آن خیلی زود خودش را نشان می‌دهد.

درنهایت Kaos، پسر نوا، که یک DJ رادیویی نحیف و رنجور به همراه قدرت‌های روانی است، نیز نقشی قاطع را پس از اینکه با آلیتا تماس برقرار می‌کند، بازی می‌کند. او برنامه‌ی رادیویی محبوبی را از زمین‌های بایر خارج از اسقاط‌دانی، جایی که از کشمکش‌های بین Tiphares و ارتش یاغی Barjack دور است پخش می‌کند.

فرآیند تولید
درکنار تغییر نام گالی به آلیتا در نسخه‌ی آمریکای شمالی مانگا، شهر Salem به Tiferet تغییر کرد اما درنهایت واژه‌ی Tiphares  جایگزین آن شد. از آنجایی که Kishiro از نام Jeru (شهری فضایی که به Salem متصل است) استفاده کرده، این نام نیز به Keter تغییر یافت، ولی در نهایت Ketheres جایگزین آن گشت.

 برای اینکه مضمون وابسته به کتاب مقدسی سری اصلی پابرجا بماند، کامپیوتر اصلی Salem، Melchizedek نام‌گذاری شد.

 

نسخه اصلی ژاپنی

نسخه‌ی آمریکای شمالی

Gally

Alita

Salem

Tiferet / Tiphares

Jeru

Keter / Ketheres

 

برای آگاهی یافتن از چند واژه‌ی بالا که در کتاب مقدس آمده‌اند، ابتدا باید به مفهوم سفیروت یا سفیروث که شاکله‌ی درخت حیات در آیین کابالا است اشاره کرد. نامی که در انیمه و بازی Final Fantasy VII نیز بر روی کاراکتر منفی گذاشته شده بود.

 

 
درخت حیات در عرفان کابالا

سفیروت یا سفیروث (عبری:סְפִירוֹת) شکل جمع سفیره (סְפִירָה) در کابالا و عرفان یهودیت به معنی شمارش است. عارفان یهودی، ده سفیروت را شناخته‌اند. کابالایی‌ها برای توالی ده سفیروت اصطلاحات و واژه‌های ثابتی دارند، این اصطلاحات در زوهر [زوهر یا ظُهَر (عبری: זהר) به معنی درخشندگی از مهم‌ترین کتاب‌های ادبیات کابالا در یهودیت و تفسیری عرفانی بر تورات است و توسط شخصی بنام "شیمون بن یوشع" در قرن دوم میلادی به زبان "آرامی" نوشته شده است.

این کتاب مشتمل بر ۱۸ صحیفه است که حاوی برداشت‌های خاص و مبهمی از تورات و علوم دینی باستانی و عتیق، و همچنین بحث‌هایی از پیدایش جهان به‌صورت روایت اسطوره‌ای و روانشناسی رمزآلود است.] آمده ‌است. در بین سفیره‌ها مرتبه برقرار است و سفیروت معمولاً از بالا به پایین نوشته می‌شود. این ده سفیروت عبارت‌اند از:

کتر – Keter: که به معنی تاج اعلای خداوند، نور ازلی و ابدی است و در اسم یهوه تجلی می‌یابد. (من هستم آن‌که هستم.)
(نامی که در نسخه‌ی آمریکای شمالی بر شهر فضایی متصل به Salem اطلاق شده است.)

حکماه – Chokhmah: که به معنی دانش و خرد جاودان و اندیشه ازلی خداوند است که در وحی مستقیم به موسی تجلی می‌یابد.

بیناه – Binah: که به معنی عقل و برهان است.

حسد – Chesed: به معنی عشق و مهربانی خداوند و رحمت او نسبت به بندگانش است.

گوورا – Gevurah: به معنی داوری و تنبیه سخت در روز جزا و اقتدار و قدرت و نیروی ازلی و ابدی خداست.

تیفئرت- Tiferet: به معنی عدل و هم‌آراستگی که از شفقت یا زیبایی خدا سرچشمه می‌گیرد.
(نامی که در نسخه‌ی آمریکای شمالی بر شهر شناور بر فراز اسقاط‌دانی گذاشته شده است.)

نیصاح – Netzach: به معنی آخرین صبر خداوند و نیز تأمل و پایداری و قریحه مقتدرانه است.

هود – Hod: به‌معنی عظمت خداوند است.

یسود – Yesod: دربردارنده نیروهای آفریننده خداوند.

ملخوت – Malkuth: یعنی ملکوت خداوند که معمولاً در زوهر به نام کنیسه اسرائیل توصیف می‌شود.

این‌ها ده فلک از افلاک ظهور الهی به شمار می‌آیند که خدا از آن ظاهر می‌گردد و در عربی هر یک موطن ترجمه می‌شود. این‌ها جملگی با هم جهان وحدت یافته حیات خداوند یا عالم‌ها دیحودا را تشکیل می‌دهند که هر دو با مواردی خاص و هماهنگ سر و کار دارند. کتاب زوهر کوشیده‌است آن‌ها را تفسیر نموده و شرح دهد.

جهان سفیروت به عنوان نمادی از انسان یا درخت نیز به کار می‌رود. ده سفیروت، نیروهای خدایی را برمبنای درختی بنا می‌دهند، که هر سفیره شاخه‌ای از آن است. تشبیه انسان نیز به کار رفته‌است که بر اساس گفته‌ای از کتاب مقدس است که خدا، انسان را به صورت خویش آفرید. مفهوم سفیروت به عنوان بخش‌ها و جوارح انسان‌نگاری مکتب عرفان، دال بر نوعی نمادگرایی انسانی یا تشریح بدن انسان نیز هست.
 

 
کابالیست‌ها این درخت را کاملاً در وجود آدمی منبعث می‌بینند
و آن را در غالب نه شاخه که از وجود مطلق انسان سرچشمه می گیرد، متجلی می بینند.

البته در خود داستان مانگا نیز درخت حیات عملاً وجود داشته و در پایان داستان مانگای اصلی (که از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۵ منتشر شد) وقتی که آلیتا بر آن می‌شود تا بدن انسانی خودش را به‌دست بیاورد، به آن مراجعه می‌کند.

در کنار اینکه برخی از واژه‌ها در نسخه‌ی آمریکای شمالی تغییر کرده‌اند، خود واژه‌هایی که در نسخه‌ی ژاپنی استفاده شده‌اند نیز دارای بار معنایی خاصی هستند.

Salem که در نسخه‌ی آمریکای شمالی به Tiphares تغییر نام یافت، شهری است که آن را با نام اورشلیم (Jerusalem) یا بیت‌المقدس می‌شناسیم. گرچه اگر شهر فضایی که به Salem متصل است یعنی Jeru را به ابتدای آن اضافه کنیم، واژ‌ی Jerusalem یا اورشلیم به‌دست خواهد آمد.

با این اوصاف Melchizedek نیز که همان پادشاه اورشلیم است که در مانگا به کامپیوتر اصلی Salem اطلاق می‌شود، و خاموشی آن موجب سقوط شهر Salem یا همان اورشلیم بر روی اسقاط‌دانی می‌گردد.

حضور در رسانه‌های مختلف

مانگا
این مانگا در مجله‌ی Business Jump که متعلق به انتشارات ژاپنی Shueisha است، طی سال‌های ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۵ منتشر شد. در آمریکا نیز داستانی کوتاه شده از آن در ۲۵ صفحه به صورت کمیک بوک درآمد، ولی در ادامه به همان شکلی که در ژاپن انتشار یافته بود منتشر شد.

  • در ۴ آوریل ۱۹۹۷ رمان Gunnm  در JUMP j-BOOKS که از ملحقات انتشارات ژاپنی Shueisha انتشار یافت.
  • در ۲۳ دسامبر ۱۹۹۸ Gunnm: Complete Edition، که نسخه‌ی اختصاصی ژاپن است در شش جلد و در برگه‌های B5 منتشر شد. این نسخه شامل داستان اصلی است اما با این تفاوت که انتهای داستان به گونه‌ای رقم می‌خورد تا در مانگایBattle Angel Alita: Last Order  ادامه یابد. همچنین شامل طراحی‌های پایه و سه داستان کوتاه که به نام Gunnm: Another Stories منتشر شده‌اند، می‌باشد.

Battle Angel Alita مجوز انتشار در شماری از کشورها و مناطق دنیا را از جمله اسپانیا، برزیل، فرانسه، هلند، لهستان، آلمان و تایوان را گرفته است.

OVA
یک OVA دو قسمتی در سال ۱۹۹۳، مطابق با عناصر دو جلد اول مانگا و اعمال تغییراتی در شخصیت‌ و داستان‌پردازی آن منتشر شد. طبق گفته‌ی Kishiro، از اول هم طرح دو قسمت ریخته شده‌ بود. در آن زمان، او کاملاً مشغول طراحی مانگا بود و زمانی برای “بررسی طرحی جذاب” را نداشت، یا شاید هم نسبت به تبدیل شدن اثرش به انیمه جدی نبود. این دو قسمت تنها انیمه‌ای است که تاکنون از روی Battle Angel Alita ساخته شده است و هیچ طرحی برای احیای آن وجود ندارد.
 

 
کاور OVA این اثر

فیلم
کارگردان جیمز کامرون حق ساخت فیلمی از رویBattle Angel  را داراست. کامرون اعلام کرده که یکی از طرفداران پروپاقرص مانگاست، و منتظر است که تکنولوژی گرافیک کامپیوتری (CGI technology) بقدری پیشرفت کند که بتواند فیلمی سه بعدی با تاثیراتی قابل مقایسه با Avatar  بسازد. او اکنون درحال کار روی دنباله‌های Avatar  است. در ۱۸ آوریل ۲۰۱۲، کامرون بیان داشت که فعلاً Battle Angel اولویت کمتری برایش دارد، و هنوز نمی‌داند که چه‌وقت کار بر روی آن را آغاز کند.

Jon Landau تهیه کننده‌ی کامرون گفته که “من مطمئنم که شما موفق به دیدن Battle Angel خواهید شد. این یکی از داستان‌های مورد علاقه‌ی من هست، داستان بزرگی که در مورد سفر دختری برای یافتن خویش است. این فیلمی است که سوال‌هایی را مطرح می‌کند: انسان بودن به چه معناست؟ وقتی انسان هستی که قلب، مغز یا روح داشته باشی؟ منتظرم که این فیلم را به تماشاچیان تقدیم کنم.” در این بین Landau شوخی ای نیز کرد و گفت شاید اسم فیلم را Alita: The Battle Angel بنامیم به این دلیل که سنت کامرون در نامگذاری فیلم‌ها با حروف A و T است.

فیلم کامرون براساس چهار جلد اول سری مانگا است؛ “چیزی که قصد دارم انجام بدم گنجاندن ستون فقرات داستان و عناصر چهار جلد اول است. برای همین Motorball از جلد سوم و چهارم، و قسمت‌هایی از داستان جلد اول و دوم در فیلم خواهد بود”. او همچنین بیان داشت که فعلاً هیچ بازیگری را برای این اثر مد نظر ندارد.

بازی
Gunnm: Martian Memory یک بازی اکشن نقش آفرینی (RPG) است که برای Playstation توسط Banpresto ساخته شده است. داستان این بازی از مانگا برگرفته شده است، آلیتا (گالی) در زباله‌دانی Tiphares توسط Ido Daisuke پیدا می‌شود و تبدیل به ماموری گوش‌بزنگ می‌شود.

 داستان دارای عناصری اضافی است که Kishiro هنگامی که مانگای اصلی را در ۱۹۹۵ به پایان رساند، در ذهن داشت، اما در آن زمان قادر به تکمیل کردنش نبود. داستانی که شامل رفتن آلیتا به فضا است. او سپس داستان را بسط و گسترش می‌دهد که باعث شکل‌گیری پایه‌ی مانگایBattle Angel Alita: Last Order  می‌شود.
 

 
کاور بازی برگرفته شده از این مانگا

کارهای وابسته

  • Ashen Victor، داستان مربوط به شش سال قبل از آغاز ماجرای Battle Angel Alita می‌شود. پایه‌ی داستان حول بازیکن مسابقات ورزشی Motorball و پیشرفتی که وی در بازی‌ها به‌ دست می‌آورد، است.
  • Gunnm: Another Stories، مجموعه‌ای از داستان‌های فرعی
  • Battle Angel Alita: Last Order، ادامه‌ای که ماهانه در مجله Ultra Jump انتشارات Shueisha و سپس در مجله Evening انتشارات Kodansha چاپ می‌شود و تاکنون نیز ادامه دارد، می‌باشد.

جمع‌بندی
همانطور که در بررسی مانگا مشاهده کردید، Salem (اورشلیم – بیت‌المقدس) به عنوان آرمان‌شهر معرفی می‌شود، آرمان شهری که شهروندان پادآرمان‌شهر اسقاط‌دانی به‌دنبال یافتن راهی برای رسیدن به آن هستند و بعضی برای رسیدن به این آرزو دست به کشتن سایبرگ‌های دیگر می‌زنند تا با فروختن اعضای سایبری آن‌ها هزینه‌ی رفتن به آنجا را تامین کنند، اما غافل از اینکهSalem  فقط مختص کسانی است که از ابتدا در آن حضور داشته اند، ساکنین این شهر بر پیشانی‌شان علامت خاصی دارند که از سایرین بازشناخته می‌شوند. افرادی همچون Ido Daisuke و Nova Desty که از آنجا تبعید شده‌اند، این علامت را همچنان بر پیشانی خود دارند.

در واقع بیان این مطلب که زندگی در آرمان‌شهری که همه انتظار آن را می‌کشند فقط مختص قوم و نژادی که از ابتدا ساکن آنجا بوده است، می‌باشد و سایرین حق حیات در آن را نداشته و باید به زندگی پست و حقارت‌بار خود خارج از آن ادامه دهند، که البته در این مانگا منظور زندگی میان زباله‌های تولیدی Salem است.

همچنین ادامه‌ی حیات اسقاط‌دانی وابسته به پایندگی این شهر است چرا که اگر روزی این شهر سقوط کند، اسقاط‌دانی که زیر آن واقع شده است نیز نابود می‌شود و در اینجا این مطلب القا می شود که اگر روزی اورشلیم سقوط کند تمامی بشریت را نیز همراه با خود به زیر خواهد کشید پس باید همه به حفظ امنیت و سلامت آن کمک کرد، در غیر اینصورت همه‌ی بشریت نابود خواهد شد، حتی در پاره‌ای از داستان مانگا، کامپیوتر اصلی Salem یعنی Melchizedek خاموش می‌شود و Salem و اسقاط‌دانی در خطر برخورد به یکدیگر قرار می‌گیرند که در اینجا آلیتا با کمکNova Desty  از این امر جلوگیری می‌کند و اسقاط‌دانی که حیاتش به Salem وابسته است را نجات می‌دهد.

 

 

علاوه برا این موضوع فرد خواننده با سوال بسیار مهمی در مورد حیات انسانی نیز مواجه خواهد شد، دقیقاً همان سوالی که Jon Landau در صحبت‌هایش بیان داشته بود یعنی این مسئله که حیات آدمی وابسته به چیست قلب، مغز یا روح؟ یکی از موضوعات فیلم قبلی جیمز کامرون یعنی “Avatar” این بود که روح آدمی توانایی خروج از یک کالبد و قرار گرفتن در کالبد دیگر را داراست، مسئله‌ای که در دو جای فیلم به آن اشاره شد، ابتدا همان دستگاهی که جیک از طریق آن با بدن آواتارش ارتباط برقرار می‌کرد و دیگری در انتهای فیلم که درخت Eywa روح جیک را از کالبد انسانی‌اش به بدن Na’vi اش منتقل کرد.

 حال در این مانگا که قرار است کامرون آن را به فیلم تبدیل کند، این موضوع مطرح می‌شود که اگر حیات انسانی به روح وابسته است این روح در چه عضوی قرار دارد؟ اگر یکایک اعضا و اندام بدن انسان با نمونه‌ی مصنوعی آن جایگزین شود در انتها کدام عضو باقی می‌ماند که توانایی جایگزین کردنش را نداریم؟ یا آیا با ساختن نمونه‌ی مصنوعی آن باز هم آن انسان، یک انسان است یا اینکه آن فرد عملاً مرده و این کالبد چیزی جز یک ماشین نیست و رفتارهای کنونی‌اش طبق ساختار و اطلاعات بدن انسانی‌اش است؟ در اکثر آثار سینمایی، انیمیشنی و سایر آثار رسانه‌ای مثل همین اثر همیشه نهایت مصنوعی‌سازی بدن انسان تا مغز بوده و مغز اندامی بوده که قابلیت مصنوعی سازی آن وجود نداشته، و همین امر منجر به القای این تفکر در بیننده و خواننده می‌شود که پس یعنی روح در مغز قرار دارد؟ یا روح همان ذهن است؟ و وقتی که این سوال پیش می‌آید و فرد آن را قبول می‌کند، ماهیت معنوی روح کمرنگ می‌شود چرا که باورپذیر بودن ذهن، چیزی که همواره در تعامل با آن است از اعتقاد به ماهیت معنوی روحی که دیده نمی شود و تعاملی با آن نیز وجود ندارد، بیشتر است.

پس عملاً روح کنار گذاشته می‌شود و یا از آن به عنوان واژه‌ای مترادف با ذهن استفاده می‌شود. چیزی که در سریال‌های غربی به ویژه سریال Fringe عملاْ شاهد آن هستیم و در طول آن ذهن و مغز کاملاْ جایگزین روح شده و از روح سخنی به میان نمی‌آید.

این پروژه به اذعان خود جیمز کامرون در سطحی فراتر از فیلم Avatar قرار خواهد داشت. اما طی بررسی که بر این پروژه داشتیم این امر نه تنها از نظر تکنولوژی بلکه از نظر مفهومی و ماهیتی نیز گام‌هایی فراتر از فیلم Avatar خواهد برداشت. اما نظر نهایی در این باره را باید به زمان اکران آن واگذار کرد و باید دید که جیمز کامرون چقدر در این داستان دست خواهد برد.

منبع: مشرق


شمع عشق بهترین هدیه برای یک دوست آموزش کوچک کردن شکم پس از زایمان بصورت تصویری و کامل

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا من را با عنوان وبلاگ وحید جنتی و آدرس http://vahidjam.lxb.ir/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک من در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.