شلمچه
 
وبلاگ شخصی من
وبلاگ وحید جنتی

مقدمه: چندی پیش به اتفاق یه گروه از بچه های هلال احمر به سمت جنوب محل عملیات های مختلف دوران دفاع مقدس رفتیم به این بهانه مطالبی در مورد محلهای بازدیدمان از جمله دو کوهه، فتح المبین، شرهانی، فکه ، چزابه، دهلاویه، هویزه، طلائیه، زید،شلمچه ، خرمشهر، ماردو اروند برای شما هم میگذارم امیدوارم با این کار توانسته باشم قدمی هرچند کوچک برای شناخت بیشتر ویادی از دوران دفاع مقدس انجام داده باشم

شلمچه در جنوب غربی ایران وشرق بصره ی عراق قرار دارداین منطقه از ظلع غربی خرمشهر شروع می شودوتا عمق خاک عراق پیش می رود خط مرزی این منطقه رابه دو قسمت شلمچه ی ایران وشلمچه ی عراق تقسیم کرده است شلمچه ی ایران از شمال به حسینیه ، از جنوب به اروندکنار ، از شرق به خرمشهر واز غرب به خط مرزی ایران وعراق محدود می شود به ادامه ی شلمچه در آن اطراف مرز، شلمچ ی عراق می گویند جزایر مجنون کانال های زوجی وپرورش ماهی نهرهای جاسم ودوعیجی در شلمچه ی عراق واقع شده است.

در شلمچه دو عملیات سخت در دو فصل متفاوت اجرا شد؛ عملیات کربلای 5در زمستان 1367 در هوایی سردواستخوان سوز ومیان گل ولای عملیات بیت المقدس 7 در گرمای سوزان وهوای داغ خرداد1367 آن چنان که رزمندگان اسلحه های خود را با آستین می گرفتند تا دستشان نسوزد!

پس از عملیات بیت المقدس وآزاد شدن خرمشهر با توجه به اهمیت منطقه ی شلمچه عراق به سختی از آن دفاع کرد وآن را دراشغال خود نگه داشت سپس متر به متر شلمچه را با انواع موانع نظامی استحکامات ورده های دفاعی متعددپوشاندتا بصره از حمله ی ایرانی ها در امان بماند. رزمندگان اسلام با اجرای عملیات کربلای 5 مواضع عراق را در هم شکستند وشلمچه را آزاد نمودند.

 

بیمارستان صحرایی

درمسیر جاده ی اهواز-خرمشهر یعنی از ایستگاه حسینیه هقت کیلومتر به سمت دارخوین ساختمان بتونی بیمارستان صحرایی امام حسین(ع) قرار دارد که بطور کامل استتار شده وبه شکل تلی از خاک دیده می شود این بیمارستن را وزارت مسکن وشهرسازی وقرارگاه مهندسی خاتم النبیابرای پشتیبانی ومداوای مجروحان عملیات کربلای 5 وعملیات های بعدی ساختند این بیمارستان علاوه بر پذیرش مجروحان جنگی مصدومان شیمیایی را نیز پذیرش می کرد.

بیمارستان امام حسین(ع) کاملأ مجهز بود؛ بطوری که دارای 8اتاق عمل 25 تخت اورژانس برای مجروحان عادی و20تخت اورژانس برای مصدومان شیمیایی داروخانه، بخش ای سی یو

 وآزمایشگاه 1450 نفر پزشک وکادر مرتبط پزشکی و120نفر کادر اجرایی بود این بیمارستان با ارتفاع 5/1متر خاک و5/0مترماسه وقطعات بتونی که قدرت تحمل بمب های500پوندی را داشت پوشیده شده بود.

 

عملیات کربلای 4

این عملیات در سوم سال1365 با رمز یا محمد(ص) آغاز شد. منطقه ی عملیاتی درحد فاصل پنج ضلعی درشمال شلمچه تا چهار کیلومتری انتهای جزیره ی جنوبی (جزیره ی مینو) قرار داشت. چنین تدبیر شده بود که عملیات از دو محور شلمچه وابوالخصیب با هدف بصره، طرح ریزی شودودر واقع عبور از بین جزایر ام الرصاص و بوارین تاکتیک ویژه ی این عملیات بود24سعت پس از شروع عملیات به دلیل افشای عملیات بر اساس اطلاعاتی که امریکا به عراق داده بود عراقی ها با آمادگی قبلی وبا آتش سنگین جلوی پیش روی خط شکن ها را گرفتند در نتیجه امکان پیروزی در عملیات از بین رفت ودستور توقف آن صادر شد با وجود این که محور شمالی عملیات در منطقه ی شلمچه دارای خاکریزهای پنج ظلعی بوده وزمینش به انواع موانع مسلح بود نیروها خوب پیش رفتند وهمین پیش روی مبنای طراحی عملیات کربلای 5شد.

 

عملیات کربلای5

کمتر از دو هفته پس از توقف عملیات کربلای 4 در روزهای آغازین دی ماه 1365 رزمندگان اسلام عملیات کربلای5 را در ساعت دو بامداد19/10/1365 با رمز مقدس(یا فاطمه الزهرا(ص)) در شرق بصره آغاز نمودند آن ها موفق شدند تا تاریخ 2/12/1365 شلمچه را از اشغال دشمن آزاد کرده وتا عمق 9کیلومتری خاک عراق ونزدیکی های بصره پیش روی کنند.

از دست آوردهای مهم این عملیات میتوان به آزاد سازی 150 کیلومترمربع از خاک میهن اسلامی وسرزمین عراق، تصرف جزایر مهم واستراتژیک بوراین،فیاض، امالطویله، منطقه ی حساس شلمچه، شهرک ورودخانه ی دوعیجی، نهر جاسم وقسمتی از جاده ی بین المللی شلمچه-بصره اشاره نمود.

 

عملیات کربلای8

این عملیات به فرماندهی سپاه پاسداران با رمز یا صاحب الزمانه در منطقه ی شلمچه وکانال ماهی در محدوده ی زمانی 18/1/1366تا22/1/1366نجام شد. با وجود پیش روی های چشم گیر نیروهای خودی، دشمن با پاتکی سنگین وبی سابقه وبا استفاده گسترده از سلاح های شیمیایی در زمانی که عملیات پایان یافته تلقی میشد،هجوم آورد ومنطقه ی تصرف شده را پس گرفت.

 

عملیات بیت المقدس7

ارتش عراق در تداوم تهاجمات خود در ساعت8 صبح4/3/1367 حمله به منطقه ی شلمچه را آغاز نمود با وجود آمادگی وهوشیاری نیروهای خودی شلمچه طی 8 ساعت سقوط کرد ؛ زیرا دشمن قدرتمند شده وتغییر تاکتیک داده بود. امکانات فوق العاده تجهیزات پیشرفته، کاربرد سلاح های غیر متعارف هم چون سلاح های شیمیایی وگسترش سازمان ارتش عراق امکان مانور گسترده با استفاده از شیوه های جدید را به عراق داده بود. نظر به اهمیت منطقه ی شلمچه و نگرانی های جمهوری اسلامی از احتمال پیش روی دشمن از محور شلمچه به سمت خرمشهر وآبادان یگان های سپاه پاسداران در تاریخ22/3/1367 طی عملیات بیت المقدس 7به نیروهای دشمن هجوم بردند وخسارت بسیاری را بر آن ها وامکاناتش وارد نمودند.

 

روایت دوست ودشمن

سردار دکتر حسین علائی از فرماندهان جنگ: ارتش بعثی در عملیات کربلای 5هرچه در توان داشت علیه رزمندگان اسلام به کار گرفت و180تیپ یعنی حدود دو سوم استعداد ارتش خود را وارد منطقه نبرد کرد.میتوان گفت، یکی از شدیدترین وگسترده ترین نبردها درمیان 90عملیات  در طول دفاع مقدس ، عملیات کربلای5 است شدت آتش دشمن درحین پاتک به حدی بود که هیچ شیئی روی زمین سالم نماند. مقدار گازهای ناشی از پرتاب گلوله ها در فضای جبهه به حدی زیاد بود که تنفس را برای رزمندگان مشکل می ساخت.

 

فیلیپ اوکلی سخن گوی وزارت خارجه ی آمریکا، پس از پذیرش برتری قوای نظامی ایران بر عراقی ها: اگرجنگ به غرب دریاچه ی ماهی گسترش یافته باشد نشان این خواهد بود که نیروهای ایران پس از به دست آوردن پایگاه در غرب شط العرب در ناحیه ی شلمچه به تدریج اما مطمئن وجب به وجب داخل خاک عراق پیش می روند.

 

یادمانده ها

تیر بارچی ما بسیجی جوانی بودکه فقط سه ماه آموزش دیده بود اسیر عراقی با دست نشانش می داد وبا حرص می گفت هفت سال در ارتش عراق تیربارچی ام ولی جلوی شجاعت این کم آورده ام.

 

راننده ی بولدزر بود که نقش زمین شده بود. برای بار آخر دخترش زینب را صدا کردوبعدگفت{اشهدان لااله الا الله واشهدان محمدرسول الله}

بعدها فهمیدیم که دخترش هم همان روز در بمب باران هوایی قم شهید شده است.

 

چند تا ترکش خورده بود وخیلی خون رفته بود.انگار زمزمه می کرد سرم را گرفتم جلوی دهانش تا ببینم چه می گوید.با تقلا دست کردوقمقمه اش را درآوردگفت:بده به راننده ی بولدزرحتمأ تشنشه.

درست می گفت از سر شب آب نداشتیم بچه ها بخورند.شعبان قمقم را از دستم گرفت ویک جرعه بالا کشید بقیه اش را هم دادم احمد برگشتم دیدم تکان می خورد ؛ انگار بخواهد کاری کند دولا شدم تو صورتش دیدم دستش را برد سمت سینه اش گفت:{یا اباعبدالله الحسین!}

با لب های تشنه.

 

در کربلای 5 از شهرک دوعیجی هم جلوتر رفتیم تا ماشین های عراقی را بزنیم دو سه تاشان راکه زدیم پیدامان کردند عقب نشینی می کردیمکه محاصره شدیم.رسیدیم به سیم های خاردارقرار شد دو سه نفری روی سیم ها بخوابند تا بقیه رد شوند اما یک آرپی جی 11عراقی به دادمان رسیدویکی از نخل ها را انداخت روی سیم خاردار.

 

در کربلای 5 دشمن پاتک کرده بودوما که مهمات کم داشتیم عقب نشینی می کردیم فرمانده گفت:این طوری عقب برویم فردا که هوا روشن شود عراقی ها تمام منطقه را زیر آتش می گیرند وهمهی مارا میکشند.

دستور دادبچه ها با هم الله اکبر بگویند.همه این کار را کردند عراقی ها به تصور این که نیروی تازه نفس ومهمات فراوانی رسیده است فرار کردند ما هم خیلی هاشان را کشتیم یا اسیر کردیم.

 

استخوان های مچش زده بود بیرون دوتا انگشتش هم قطع شده بود.گفتم اون طرف را نگاه کن تا دستت را بشورم .

خندید وگفت :نه میخوام ببینم چه جوری می شوری.

شستم.وسطش طاقت نیاوردم گفتم مگه دردت نمیاد؟

گفت:  دردش هم لذته.نیست؟

 

شور وحالی داشتیم که نگو فق میخواستیم تا آن جا که می شود یک نفر بیش تر زنده بماند.دیگر همه نبود که کفش ومغنعه مان خونی بشود؛ حالی مان نبود.برانکارنبود؛ هر مجروهی راکه شهید میشد، فوری بغل میزدیم ومی بردیم سردخانه دکتر وپرستار ورئیس بیمارستان هم نداشت؛ همه همین جوری بودند.

 

یادمان شلمچه

نقطه ای که امروز کاروان ها از آن بازدید می کنند، منطقه ی اصلی درگیری های شلمچه درکربلای 5نیست .مرکز اصلی درگیری ها{سه راه شهادت ، خاکریزهای نونی،دوعیجی وپنج ضلعی} در عراق هستند این منطقه در عملیات های بیت المقدس ورمضان زمین جنگ بوده است شهدای گمنامی که آن جا مدفونند در عملیات رمضان به شهادت رسیده اند رزمندگان عملیات کربلای 5 اجساد شهدا را چهار پنج سال بعد یافتند وهمان جا دفن کردند.

از سال 1373 در منطقه شلمچه تفحص شهدا آغاز شد یادمانی که امروز در شلمچه برپاست را آستان قدس رضوی ساخته است.

در سال 1384ستاد مرکزی راهیان نور در زمین های اطراف یادمان زمین وموانع منطقه ی عملیاتی کربلای 5را شبیه سازی کرد.

 

با برگزیدگان

اگر در پیروزی ها خودمان را دخیل بدانیم، این حجاب است، برای ما این شاید انکار خداست هرچه که می کشیم وهرچه که بر سرمان می آیداز نارفرمانی خداست وهمه ریشه در عدم رعایت حلال وحرام خدا دارد،سهل انگاری وسستی در اعمال عبادی تأثیر نامطلوبی در پیروزی ها دارد. همواره سعی مان این باشد که خاطره ی شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم وشهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان را ه انبیاست وپاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.

شهید حاج حسین خرازی

 

خرمشهر

شهرمهم واستراتژیک {خرمشهر} با2000کیلومتر مربع مساحت در منهی الیه جنوب غربی استان خوزستان ، محل تلاقی اروند وکارون قراردارد.این شهر از شمال به اهواز از شرق به شادگان از جنوب شرقی به آبادان ، ا جنوب به اروند رود واز غرب به کشور عراق محدود می شود.

خرمشهر درطول تاریخ خود چهار با اشغال شد که سه بار آن با اتکا به بیگانگان یا دربرابر واگذاری بخشی از سرزمینمان دوباره به وطن بازگشت؛ اما در آخرین بار بدون پشتیبانی بیگانگان وبدون واگذاری حتی یک وجب از خاک ایران خرمشهر ایران آزاد شد.

صدام، ارتش عراق را آورده بودتا خوزستان را بگیرد واهواز، مهمترین شهر خوزستان ، هدق اصلی اش دراستان بود؛ اما وقتی مقاومت هارادر مناطق  مرزی مشاهده کرد، فهمید که نمی تواند به اهواز برسد، پس هدف اصلی اش را تصرف خرمشهر وآبادان قرار داد.خرمشهر از بعدازظهر 31/6/1359زیر آتش سنگین ارتش عراق قرار گرفت؛ به طوری که یگان های دشمن، تهاجم خود را از سه محور آغاز نمودند؛ از جنوب ایستگاه حسینیه برای بستن جاده ی اهواز- خرمشهر واز سمت شمال وغرب خرمشهر برای دستیابی به دروازه ی شهر.

دشمن طرح ریزی کرده بود که با اجرای آتش سنگین وهجوم قوای زرهی به سمت خرمشهر ومحاصره ی آن، هم آهنگ با برنامه ی اشغال سه روزه ی استان خوزستان خرمشهر را نیز به اشغال درآورد؛ ولی با وقاومت حماسی مدافعان خرمشهر نه تنها دراشغال خوزستان ناکام ماند ؛ بلکه با تحمل خسارات وتلفات بسیار پس از 34روز روز جنگ وگریز تنها توانست بخش غربی خرمشهر را تصرف کند در این تصرف نیز خیانت های بنی صدر و دارودسته ی لیبرال وملی گرایش ، عدم کمک رسانی به رزمندگان اسلام، وحملات پی در پی زمینی و هوایی عراق بی تأثیر نبودند. سرانجام درتاریخ چهارم آبان سال59 خرمشهر به اشغال عراق درآمدوتبدیل به خونین شهر شد.

 

مسجد جامع

در روزهای انقلاب مسجدها وحسینیه های خرمشهر قلب مبارزه بودند واز روز نخست جنگ ، محور دفاع از شهر ومرکز سامان دهی مدافعان شدند.دراین میان مسجد جامع به دلیل سابقه وموقعیت استراتژیکش ، نقشی اساسی داشت ودر حقیقت مرکز فرمان دهی وستاد نیروهای مردمی بود .همه ی هم آهنگی ها از جمله تبادل اخبار ؛ تجهیز ، تسلیح وآموزش رزمندگان ، مداوای مجروحان اورژانسی ؛ ونگهداری موقت شهدا همگی در مسجد جامع انجام میگرفت .البته سایر مساجد وحسینیه ها ی شهر نیز پایگاهای فرعی بودند که از مسجد جامع هدایت می شدند. مسجد جامع قلب مقاومت بودوتاآخرین روز، مقاوم باقی مانده وهجوم های پی در پی دشمن به آن ناکام ماند.

پس از آزادی خرمشهر مسجد جامع نخستین محل تجمع رزمندگان بودوپرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران بر مناره وگنبد این مسجد به اهتزار درآمد.

موزه دفاع مقدس خرمشهر

بنیاد حفظ آثارونشر ارزشهای دفاع مقدس این موزه راکه گویای بسیاری از وقایع مقاومت اشغال، آزادسازی وبازسازی خرمشهر می باشد در خیابان ساحلی کارون در خرمشهر احداث کرده است.

 

عملیات بیت المقدس

عملیات بیت المقدس با رمز{یا علی بن ابیطالب(ع)} برای آزاد سازی منطقه ی وسیع جنوب غربی اهواز ، در تاریخ 10/2/1361آغاز شد وسرانجام خرمشهر پس از نوزده ماه اشغال در تاریخ سوم خرداد1361در مرحله ی چهارم عملیات به آغوش میهن اسلامی برگشت.

در روزهای پایانی جنگ وپس از پذیرش قطعنامه ی598 از طرف ایران، ارتش عراق که هیچ گاه دست از خوی تجاوز کارانه ی خود برنمی داشت ، در31/4/1367 با انبوهی از لشگرهای خود، تهاجمی دیگر را آغاز نمود. سپس خود را به جاده ی اهواز- خرمشهر رساند وسی کیلومتر از این جاده را اشغال کرد.

درحالی که خرمشهر در خطر محاصره واشغال دوباره قرار گرفته بود، با پیام هشدار دهنده ی امام خمینی وبا حضور سپاه وانبوه نیروهای مردمی دراین منطقه ، طی سه روز درگیری ومقاومت ، دشمن به عقب رانده شد.پس ازاین ماجرا فرماندهان آمادگی خود را برای حمله ی مجدد وآزادسازی بصره اعلام کردند، ولی امام فرمودند: {مابرپیمانی که بسته ایم، استواریم.}

 

روایت دوست ودشمن

مقام معظم رهبری :عملیات بیت المقدس عملیات عظیمی بود که درآن روزهااتفاق افتاد، کار پیچیده ی عظیمی بودکه از دو عامل ترکیب شده بود. عامل اول ، دانش نظامی، قوت فرمان دهی وهوشیاری واستعداد جوانان مومن مابود. عامل دوم که از عامل اول مهم تراست، نیروی ایمان وشجاعت ناشی از قوت ایمان رزمندگان ومردم وجوانان بود. ایمان آگاهانه در رزمندگان موجب می شد، خطر را به هیج بگیرنددر فرماندهان موجب میشد، لحظه ای به راحتی خود ویابه خطر برای خودفکر نکنند.شب وروز تلاش وکار کردند ، حیثیت حقیرخودی را نادیده گرفتند، برای خداوبرای اهداف اسلام وبرای آزاد سازی وسربلندی ملت مسلمان ، حاضر شدند، جان خودشان را بدهند. هر ملتی که این طور احساسی دراو باشد، شکست خوردنی نیست.

 

روزنامه ی دویچه سانتوگ چاپ آلمان : بغدا آخرین تکیه گاهش را برای مذاکره وحفظ آبرویش از دست داده است واز نظر نظامی دیگر صدام نجات دادنی نیست؛ حتی اگر ایرانی ها به عراق وارد نشوند.

 

یادمانده ها

در عملیات بیت المقدس ، در موقعیتی قرار گرفته بودیم که اگر یک خاکریز در آن جا ساخته میشد، درپناه آن میتوانستیم خاکریزهای دیگری بزنیم وکلأ در آن منطقه تثبیت شویم، عراقی ها در300تا400 متری ما قرار داشتند وگلوله مثل باران به سمت ما می آمد.راننده بولدزر می خواست اولین خاکریز رابزند که هنوز دوبیل خاک نریخته بود شهید شد.راننده ی بعدی رفت، کار قبلی را ادامه دادو پنج دقیقه بعداو هم شهید شد.راننده ی بعدی رفت. کارقبلی را ادامه دادو پنج دقیقه بعد او هم شهید کردند.هشت نفردیگر هم رفتند سراغ بولدزر وهرکدام پنج دقیقه، ده دقیقه یا حداکثر یک ربع کار کردند وشهید شدند.آخرین نفر، مسئول ترابری بود؛ خاکریز را تمام کرد وشهید شد.

 

شب عملیا ت آزاد سازی خرمشهر از بچه ها پرسید :جمعیت خرمشهر چند نفر است ؟

هرکس عددی گفت، بهروز مرادی گفت جمعیت خرمشهر 36میلیون نفر است امشب قلب همه ی مردم ایران در خرمشهر می تپد.

اوهم این جمله را روی یک تابلوی بزرگ نوشت ودر ورودی شهرنصب کردکه یک اثر ماندگار در فرهنگ جبهه شد.

 

هرروز کارم این بود که بروم جلوی قبرستان یا مسجد جامع بایستم برای کمک هرکاری پیش می آمد می کردم نزدیک قبرستان روبروی پادگان دژ مهمات بار میزدند رفتم کمک یکی گفت بچه برو کنار!

یکی دیگر می گفت : بچه!بروبایست به ور، بهت نخوریم.

کسی محلم نمی گذاشت گفتم : بای کاری برای خودم جور کنم ه دیگه توی دست وپا نباشم.

دوتا کوکتل برداشتم ورفتم طرف پل نو.

 

عقب نشینی کردیم، آمدیم نزدیک پلیس راه.دیدیم محمد جهان آرا اسلحه گرفته دستش وآن جا ایستاده است تعجب کردیم، گفتیم: محمد!توچرا؟

گفت: خب ،من هم باید بجنگم.

هرچه گفتیم تو فرمانده ای، اگه خدای نکرده طوریت بشه، بچه ها از هم می پاشن، قبول نکرد که به بچه ها را بگذارد وبرود.همان جا ماند پیش ما.

 

دوبار خواب دیدم یک نفر می آمد ومیگفت : این که بزرگش میکنی ، باید درعید قربان، قربانی بشه.

از شوهرم پرسیدم : خواب بدیه،نه؟

شوهرم آرام لب هایش راگاز گرفت وگفت:نه! پاشو نمازت را بخوان .چندروز دیگه عیدقربانه،گوسفند میکشیم.

گفتم:ماکه حاجی نیستیم.

گفت: عیبی نداره برای سلامتی پسرمون.

23سال بعد، عراقی داشتند خرمشهر را می گرفتند عید قربان بود تویآبادان هم گوسفند پیدا نمی شدکه قربانی کنیم.دلم شور میزد. میگفتم :نکنه روز قربانی شدن محمود باشه؟

وقتی رفتم بالای سرش ، دیدم ترکش عین تیغ، شاه رگش رو بریده است.

 

خرمشهر آزاد شده بود .سراز پا نمی شناختیم .یک جعبه شیرینی خریدم ، رفتم بیمارستان از همان دم در شیرینی را می گرفتم جلوی تک تک پرسنل ومجروح ها .توی اتاق آخری بودم ، چندتا شیرینی هم بیشتر نمانده بود جعبه را گرفتم جلوی مجروحی که نصف صورتش سوخته بود گفتم :مبارکه ! خرمشهر آزاد شد.

همین طور نگاهم کرد، شیرینی برنداشت.گفتم :برادر ! پیروز شدیم.

بازهم خبری نشد.گفتم:خوشحال نیستی پیروز شدیم؟

مجروح روی تخت بغلی اش گفت: نمیتونه برداره، خواهر!

پتورا آرام از روی سینه اش زدم کنار؛ دست نداشت.

 

بابرگزیدگان

انقلاب بیش از هر چیز برای ما یک امتحان الهی ویک آزمایش تاریخی واجتماعی استودر جریان آن امتحان باید رنج، محرومیت،مصائب وناملایمات رابا آغوش باز بپذیریم ودربرابر آشو بها با خلوص وشهامت ،محکم بایستیم واز طولانی شدن دوران امتحان وافزایش سختی ها وناملایمات نهراسیم؛ زیرا علاوه براین که خود را از قید افکار شرک آلود ووابستگی ها ،پاک وخالص می کنیم ریشه ونهال انقلابمان عمیق واستوارتر میشودواز انحراف وشکست مصون می ماند.

شهید محمد جهان آرا


شمع عشق بهترین هدیه برای یک دوست آموزش کوچک کردن شکم پس از زایمان بصورت تصویری و کامل

نظرات شما عزیزان:

فاطمه
ساعت18:42---2 آذر 1391
عالیست منم از طرف راهیان نور رفتم شلمچه وهمین امروز رسیدم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:شلمچه, :: 16:14
وحید جنتی

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا من را با عنوان وبلاگ وحید جنتی و آدرس http://vahidjam.lxb.ir/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک من در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.